ڕۆژپڕێس | Rojpress

هەواڵ، وتار، شێعر و پەخشان، زانیاری سەبارەت بە کوردستان

٢٨ مرداد ۵٨، سالروز صدور فرمان جهاد خمینی و بنی صدر به کردستان/ مجموعه مقالات و نوشته ها

عبدل گلپریان / 28 مرداد سال 58 یادآور یورش نظامی رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی به کردستان برای باز پس گیری دستاوردهای قیام مردم در سراسر ایران است. ابعاد جنایتی که جانیان اسلامی به فرمان خمینی و با اجرای رئیس جمهور وقت ابولحسن بنی صدر به همراه خلخالی جلاد بر سر مردم شهر و روستاهای کردستان و انقلابیون آوردند غیر قابل توصیف است.  خمینی فرمان حمله را صادر کرد و رئیس جمهورش خطاب به گله های سپاه و ارتش اعلام کرد تا خاموش کردن غائله کردستان پوتین هایتان را از پا در نیاورید. ستونهای نظامی ارتش و سپاه از راه زمین به کردستان که سنگر ادامه قیام 57 مردم در سراسر ایران بود سرازیر شدند. با هیلی کوپتر، جت و فانتوم بر سر مردم شهر و روستاهای کردستان آتش گشودند. حمله 28 مرداد توسط رژیم اسلامی تلاشی برای خفه کردن انقلابی بود که میرفت بساط جنایتکاران اسلامی را در همان روزهای نخست بقدرت رسیدنشان برچیند. همزمان با کوبیدن شهر و روستاها از راه زمین و هوا، صادق خلخالی اعدامهای وسیعی را از کرمانشاه تا ارومیه براه انداخت و بسیاری از عزیزترین و شریفترین انقلابیون، کمونیستها و هر انسان آزاده ای را در بی دادگاههای چند دقیقه ای جهل و توحش اسلامی به گلوله بستند.

در مقابل این لشکر کشی، استقامت، پایداری، از خود گذشتگی و مقاومت بی نظیر مردم و نیروهای چپ و انقلابی، نوید بخش تداوم قیام و انقلاب مردم ایران بود. این مقاومت تنها به تلاش و ایستادگی مردم کردستان خلاصه نمیشد بلکه بخشهای زیادی از مردم آزادیخواه و انقلابی در اقسا نقاط کشور که نقش برجسته ای در سرنگونی حکومت سلطنت پهلوی داشتند، در یک جبه واحد در کنار مردم کردستان و در اشکال مختلف به مقاومت و دفاع از دستاوردهای قیام 57 پرداختند. خمینی و دیگر سران حکومت اسلامی اگر در سالهای58 و 59 با تمام توان به سرکوب دستاوردهای قیام مردم پرداختند، اگر با حمله به کردستان در 28 مرداد 58 هزاران انسان شریف را به خاک و خون کشیدند، اگر فاجعه نوروز خونین 59 را در سنندج خلق کردند، اگر خانه و کاشانه مردم کردستان را با توپ و خمپاره بر سرشان ویران ساختند، اگر انقلابیون و مردم مبارز ترکمن صحرا را از دم تیغ گذراندند، برای این بود که بتوانند آزادیخواهی، برابری طلبی و انسانیت را در آن مملکت بدار بکشند و با قتل و کشتار ، با به قهقرا کشانیدن جامعه و با چپاول از هستی و دسترنج میلیونها مردم ستمدیده، بر آنان حکم برانند.

جا دارد در اینجا به اسامی، روز، ساعت و محل اعدام شدگان توسط خلخالی، این جلاد حکومت اسلامی اشاره شود تا بار دیگر و به مناسبت فرمان حمله خمینی و بنی صدر در 28 مرداد سال 58 به کردستان، جنایات حاکمان از گور برخاسته اسلامی به خاطر آورده شود.

اعدام 11 نفر در شهرستان پاوه

ساعت 2 و 40 دقیقه بامداد 28 مرداد 1358 در دیزل آباد کرمانشاه:

1- عبداله نوری

2- هوشنگ عزیزی

3- محمد محمودی

4- یداله محمودی

5- حسین شیبانی

6- هرمز گرجی بیاتی

7 -مظفر فتاحی

8-محمد عزتی

9- محمد عزیزی

10- آذرنوش مهدویان

11- اصغر بهبود

اسامی 7 نفر دیگر از اعدام شدگان در پاوه

بامداد روز 29 مرداد 1358 در محوطه زندان دیزل آباد کرمانشاه:

1- حاجی افراسیاب

2 عبداوهاب ملک شاهی

3-عماد الدین ناصری

4-عبدالکریم کریمی

5- محمد نقشبندی

6-عزیز مراد

7- مراد ذولفقاری

اعدام 9 نفر در شهر مریوان

ساعت 18 و 30 دقیقه 3 شهریور ماه 1358

1- حسین مصطفی سلطانی

2-امین مصطفی سلطانی

3- احمد پیرخضری

( کارمند بیمارستان )

4- حسین پیرخضری ( معلم )

5- فایق عزیزی ( عضو شورای شهر مریوان )

6- علی داستان ( پیشمرگه )

7- بهمن اخضری ( پزشک و فیلم بردار )

8-جلال نسیمی

9-احمد قادرزاده اهل روستای دره تفی

اعدام 11 نفر در شهر سنندج

روز 5 شهریور 1358 ساعت 5 بعداظهر. دو تن از آنها زخمی بودند ( احسن ناهید از ناحیه ران پا، با استفاده از برانکارد و ناصر سلیمی از ناحیه دست راست

1- احسن ناهید

2-شهریار ناهید

3-جمیل یخچالی

4-ناصر سلیمی

5-عبداله فولادی

6-مظفر نیازمند

7-سیروس منوچهری

8-اصغر مبصری

9-مظفر رحیمی

10-عیسی پیرولی

11 عطا زندی

اعدام 20 نفر در شهرستان سقز

ساعت 7 بامداد 6 شهریورماه 1358

1-احمد سعیدی

2-قادر بهار

3-محمد بابا میری

4-رسول امینی

5-ناجی خورشیدی

6-کریم رضایی

7-انور اردلان

8-سیف اله فیضی

9-علی فخرایی

10-عبداله بهرامی

11سید حسن احمدی

12-محمد درویش نقرهای

13-کریم شیرینی

14-ابوبکر حمیدی

15-احمد مقدم

16-جلیل جمالزاده

17-کشی زاده

18-محمد غفاری

19-خاطر خطیبی

20ناصر حدادی

این اسامی و اسامی دهها هزار انسان دیگر که با فرمان خمینی و دیگر سران حکومت اسلامی بعد از 30 خرداد 60 و سال 67 تا به امروز در زندانهای مخوف رژیم اسلامی اعدام و سر به نیست شده اند، سند محکومیت یکی از خونخوارترین حکومتهای تاریخ معاصر ایران است.

ابولحسن بنی صدر یکی از همدستان خمینی و مجری فرمان او در پست ریاست جمهوری آن دوره بود. ایشان هر سال در چنین روزهایی برای شانه خالی کردن از بار همدستی اش در کشتار انقلابیون با حکومت اسلامی شروع به هزیان گویی میکند تا بلکه مسئولیت خود را در قبال فاجعه 28 مرداد لاپوشالی کند.پنداری به عذاب وجدان دچار شده است. امروز هم ایشان همان الفاظی را پرت می کندکه در زمان حمله 28 مرداد 58 بر زبان جاری می کرد.

اخیرا ابولحسن بنی صدر بعنوان کسی که تمام افتخاراتش مرهون منفورترین شخصیت تاریخ ایران یعنی خمینی و حکومت اسلامی بوده است، همچون همیشه و به بهانه پرداختن به “تجزیه و تجزیه طلبی، خائنین و وابسته گان به قدرتهای خارجی”، شروع به تراوش یک سری خزعبلات فاشیستی کرده است. ایشان در ایام قدر قدرتی اش در کنار خمینی با همین عبارات فرمان حمله به مردم کردستان را داد. این روزها در بحبوحه تحولات سیاسی در ایران تنها کسی که هنوز دارد از این واژه ها در کنار سران حکومت و پس مانده های حکومت سابق علیه مردم شاخ و شانه می کشد ایشان است.

به قسمتی از سخنان او توجه کنید. بنی صدر می گوید: “جریان‌های تجزیه‌طلب دستیارهای مهم رژیم هستند که ترس از تجزیه را به جامعه القا می‌کنند و جامعه ملی را از جنبش باز می‌دارند. این جریان‌های تجزیه‌طلب که به قدرت‌های خارجی وصل می‌شوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند و خائن‌اند. هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.”او ادامه می دهد و می گوید: “یک به این اعتبار که عامل بقای رژیم هستند برای اینکه تاریخ ایران تاریخ استبداد متمرکز است از ترس تجزیه. همین رژیم هم روی به استبداد آورد و یک دلیل بزرگش ترس از تجزیه بود. دو اینکه قدرت خارجی را توجیه می‌کنند حضورش را در کشور. خب رژیم که قدرت خارجی را محور سیاست داخلی و خارجی کرده، آنها هم پای قدرت خارجی را به میان می‌کشند. خب حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازه‌ای بشود که در لیبی الان می‌بینیم. خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟ این است که بدون تردید هر ایرانی می‌باید از اینها بیزاری بجوید. می‌بایست به اینها بگوید که شما خائنید به دو اعتبار و با آنها معامله خائن بکند. هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.”

زمانی که بنی صدر در رکاب ارتش، سپاه و دیگر سرکوبگران حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی با توپ و خمپاره از طریق زمین و هوا خانه و کاشانه مردم سنندج و دیگر شهرهای کردستان را به ویرانه تبدیل می کرد با همین اراجیف فرمان خمینی را اجرا کرد. در آن ایام بنی صدر در کنار خمینی و خلخالی ، با تایید اعدامهای دسته جمعی از کرمانشاه و پاوه تا مریوان، سنندج، سقز، بوکان و مهاباد به سلاخی جوانان و هر کسی که به دستشان می افتاد پرداختند و با تجزیه طلب و ضد انقلاب خواندن مردم انقلابی شهرها و روستاهای کردستان، در تحمیل جنگی خانمانسوز، زندان و اعدام و کشتار، روی جنایتکاران نازی را سفید کردند. جناب بنی صدر فکر می کند با نشخار کردن همان هجویات آنهم بعد از گذشت بیش از 30 سال از آن تاریخ، می تواند همدستی خود با رژیم اسلامی و شخص خمینی را ماست مالی کند. موضوع اما برعکس است. رژیم جمهوری اسلامی و خمینی اتفاقا اولین دستیارانش امثال بنی صدر جریانات ملی مذهبی و دو خردادی های درمانده از همه جا بودند که در نوفل نوشاتو ماموریت یافتند تا انقلاب آزادیخواهانه مردم را به خاک و خون بکشند. اگر خمینی و حکومتش او را با تیک پا از دایره حکومت بیرون انداختند به این خاطر بود که تاریخ مصرفش بعنوان کسیکه ظرفیت مقدماتی سرکوب را از خود بنمایش گذاشته بود دیگر به پایان رسیده است. این نوع ژست و شگردها را بنی صدر در بارگاه خمینی و آیت اله های قم یاد گرفته است. همدستی او در سرکوب مردم ایران بویژه مردم کردستان بر پیشانی اش حک شده است. تاریخ عربده کشی های بنی صدر در کشتار و ویران کردن خانه های مردم، گورهای دسته جمعی کودکان ناشی از این حملات و در حیاط منازل مردم در سنندج را نه تنها نسل آن دوره بلکه نسل جدید و انقلابی امروز از زبان بزرگترها شنیده است، نوشته ها، تصاویر و فیلم های ویدئویی تهیه شده آن ایام را مشاهده کرده اند. جناب بنی صدر نمی تواند در دنیای رشد تکنولوژی و ارتباطات پیشرفته امروز سر کسی را شیره بمالد. ایشان یا هنوز در عصر قدرقدرتی خمینی فکر میکند یا خود را به نفهمی می زند. بنی صدر با این نوع فیگورهای آبرو باخته نمی تواند خود را از همدستی اش با خمینی و بعنوان رئیس جمهور یک حکومت بشدت متوحش اسلامی را از آن همه جنایت تبرئه کند.

خائن کیست قدرت خارجی کدام است؟

اصطلاحات بکار برده شده بنی صدر مبنی بر ”خائن“، و “وابستگان به قدرتهای خارجی”، کماکان متوصل شدن او به سلاح زنگ زده ای است که تنها مختص سران حکومتها علیه شهروندان برای سرکوب هر چه بیشتر آنان است با این تفاوت که طی چند سال گذشته ایشان در مقام خلع ید از مقامش این هذیانها را برای خوش رقصی در مقابل جریانات پرو غرب و پس مانده های سلطنت بر زبان جاری می کند. اینها تکرار همان عبارات ویژه قلدران حاکم است که در دوره رئیس جمهور بودن ایشان علیه هر انسان شریف و آزادیخواهی بکار برده می شد تا براحتی به انقلاب مردم خون بپاشند. اگر اصطلاح خائن را بنا به تعریف ایشان بپذیریم، باید کتاب خاطرات بنی صدر از زمان شروع همکاری او با خمینی و کنفرانس گوادلوپ در تحمیل عقب مانده ترین جریانات ملی مذهبی بر یک جامعه مدرن و سکولار را مطالعه کرد تا خائنین را بخوبی شناخت و معرفی کرد. اما لازم نیست کسی برود خاطرات بنی صدر را مطالعه کند تا بداند خائن یا خائنین متکی به قدرتهای خارجی چه کسانی بودند و یا هستند. کافی است این سئوال را از جناب بنی صدر پرسید که خمینی و شخص ایشان و دیگر سران دیروز و امروز حکومت اسلامی که با اتکا به نیروی سرکوبگر سپاه و ارتش مردم کردستان و ترکمن صحرا را به خاک و خون کشیدند، با کمک چه کسانی بقدرت رسیدند؟. آیا حمایت قدرتهای خارجی نبود که از جریان خمینی که ایشان هم جز مهره های اصلی آن بود بر سر کار آورده شدند؟. خمینی، بنی صدر و خیل از گور برخاسته گان اسلامی بودند که با همت قدرتهای خارجی و برای شکست دادن انقلاب 57 به مردم تحمیل شدند. اگر این حمایتها از نظامی که بنی صدر هم در راس یکی از مهمترین دستگاههای آن بود وجود نداشت، توان این را نمی داشتند که انقلاب را به شکست بکشانند و متعاقب آن که زندگی میلیونها انسان را به نیستی و تباهی بکشانند. واگر تا کنون این رژیم هم چنان سر پا ایستاده است، علاوه بر سرکوب مداوم و سیسماتیک، همچنان مورد حمایت برخی از دولتهایی است که جریان اسلامی خمینی و امسال بنی صدر را بزک کردند و بر سر کار آوردند. حمایت دولتهایی که قبل از رئیس جمهور شدن جناب بنی صدر، نوای مطلوبیت کسانی چون او را بعنوان رئیس جمهور بودن در گوشش خوانده بودند. بنابر این با تعاریفی که بنی صدر از خائن و سرسپردگی و اتکا به کشورهای خارجی و باز شدن پای آنان مطرح می کند، کاملا روشن است که خائن و متکیان به قدرتهای خارجی تا کنون در کارنامه چه جنایتکارانی بایگانی شده است؟.

گفتم که جالب این است که هر سال همزمان با سالروز 28 مرداد و فرمان حمله خمینی به کردستان، بنی صدر قبل از هر کسی و یا به بهانه موضوعی به نوحه سرای می پردازد. حمله اخیر رژیم به مناطق مرزی و درگیری با پژاک فرصت مناسبی بود تا بنی صدر 28 مرداد 58 را با چنین گفته های پوسیده ای پرده پوشی کند. او بخوبی می داند که در سالروز 28 مرداد، تنها شخصیت شاخص و رانده شده از حکومت که با فرمان خمینی در حمله به کردستان برای افکار عمومی تداعی کننده کشتار مردم کردستان است خود ایشان است. مردم سراسر کشور بویژه مردم کردستان بنی صدر را با جمله معرفش که به ارتش و سپاه اسلام اعلام کرد، ” تا سرکوبی غائله کردستان پوتین ها را از پا در نیاورید” می شناسند. گویا هر سال با نزدیک شدن 28 مرداد و یا به بهانه رویدادی مربوط به کردستان و با همان پرخاشگریهایی که در بارگاه خمینی به ارث برده است جناب بنی صدر دچار عذاب وجدان می شود.

تجزیه و تجزیه طلبی

رژیم سلطنتی شاه و حکومت جمهوری اسلامی بویژه در دوران ریاست جمهوری بنی صدر صدای حق خواهی مردم کردستان را با تجزیه طلب خواندن آنان می داند. برای این جانیان ”خاک پاک میهن ” برای چپاول، دزدی و به جیب زدن هستی جامعه و دسترنج مردم مقدس بوده و هست و پاسخ مردمی که حق زندگی و نفس کشیدن را می خواستند، همیشه با گلوله داده شده است. سالهاست که این حنا دیگر رنگی ندارد. این حق طبیعی و انکار ناپذیر مردم کردستان است که اگر بخواهند می توانند در یک رفراندم آزاد و سالم رای به جدا شدن از ایران بدهند یا اینکه در چهارچوب ایران همچون شهروندان برابر و متساوی الحقوق بمانند. نه بنی صدر و نه خیل اعوان و انصار سلطنت طلب و نه هر جانور اسلامی دیگری نمی تواند مانع از این خواست برحق مردم شود. در بسیاری موارد با فراهم بودن این زمینه که گویا جدا شدن و تشکیل یک کشور مستقل جرمی نابخشودنی است، هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی به سرکوب مردم کردستان دست زده اند در مقاطعی و بنا به مقتضای زمان و نیاز نیز، خود طراح پرت کردن تجزیه طلبی بوده اند تا برای سرکوب و کشتار هر چه بیشتر علیه هر گونه حق خواهی دستشان باز تر باشد. اکنون بعد از گذشت بیش از سه دهه از عمر یک حکومت سرکوبگر، جنایتکار اسلامی و حکومتی که جامعه ای را به ورطه نابودی کشانیده است، این ترفندها دیگر کارایی ندارد چرا که شاهد همبستگی و اتحاد مردم در سراسر کشور علیه کلیت نظام اسلامی و سران آن هستیم. جناب بنی صدر اما هنوز در فاز سه دهه قبل می خواهد با سرپوش گذاشتن بر همدستی خود با خمینی و حکومت اسلامی، با عبای دفاع از خاک پاک میهن سهیم بودنش در حمله به کردستان و کشتار مردم را همچون همیشه توجیه نماید و همان اراجیف سالهای رئیس جمهوریش را کماکان دارد نشخار می کند. تلاش دیگر ایشان این است که بلکه بتواند با طرح این سلاح از کار افتاده، مقبولیت خود را نزد جریانات پروغرب و دیگر جریانات مخرب ناسیونالیسم ایرانی اندکی بهبود بخشد بلکه جایی برای خود دست و پا کند. اما انقلاب مردم ایران برای سرنگونی حکومت اسلامی که یکی از نتایج آن محاکمه سران جنایت پیشه اسلامی در دادگاههای بین لمللی است، پرونده جناب بنی صدر را نیز در همدستی و سرکوب مردم کردستان در 28 مرداد سال 58 و دیگر کشتارهای اوایل رئیس جموری ایشان را بازگشایی خواهد کرد.

2 اوت 2011

11 مرداد 1390

گرفته‌ شده‌ از سایت : http://www.azadi-b.com/J/2011/08/post_227.html

12 comments on “٢٨ مرداد ۵٨، سالروز صدور فرمان جهاد خمینی و بنی صدر به کردستان/ مجموعه مقالات و نوشته ها

  1. پینگباک: کشتار هم میهنان کولبر کرد به وسیله پاسداران جنایتکار همچنان ادامه دارد – faryadeahwaz

  2. پینگباک: کشتار هم میهنان کولبر کرد به وسیله پاسداران جنایتکار همچنان ادامه دارد – خبری اجتماعی فرهنگی

  3. پینگباک: کشتار هم میهنان کولبر کرد به وسیله پاسداران جنایتکار همچنان ادامه دارد | فضول محله

  4. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-19

    12:58 2011-08-19
    ئه‌مڕۆ 28 گه‌لاوێژ، ساڵڕۆژی ده‌رکردنی فه‌توای جیهادی خومه‌ینییه‌ له ‌دژی گه‌لی کورد له ‌ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان. دوابه‌دوای ده‌رکردنی ئه‌و فه‌توایه‌، گه‌لی کورد ڕووبه‌ڕووی کۆمه‌ڵکوژیه‌کی هۆڤانه‌ بۆوه ‌و تا ئه‌مڕۆش برینی ئه‌و کۆمه‌ڵکوژییه‌ ساڕێژ نه‌بووه‌. ‌
    ڕۆژی 28‌ی گه‌لاوێژی ساڵی 1358 ئایه‌توڵڵا خومه‌ینی ڕێبه‌ری تازه ‌به‌ده‌سه‌ڵات گه‌یشتووی ئێران، پاش ئه‌وه‌ی ‌کوردان له ‌سه‌ر داوا ڕه‌واکانی خۆیان سوور بوون، حوکمی جیهادی له ‌دژی گه‌لی کورد ڕاگه‌یاند. حوکمی جیهادی خومه‌ینی به‌شێوه‌یه‌کی فه‌رمی له‌لایه‌ن مێدیاکانی ڕژیمه‌وه ‌خوێندرایه‌وه. ‌خومه‌ینی له ‌حوکمه‌که‌یدا فه‌رمانی به ‌ئه‌رته‌ش و لایه‌نگرانی ‘ولایه‌تی فه‌قیه’ دا که کوردستان، به‌وته‌ی خومه‌ینی له ‌’کافره‌کان’ پاک بکه‌نه‌وه‌.
    دووابه‌دوای ئه‌و حوکمه‌، ده‌یان هه‌زار پاسدار و هێزه‌کانی تری کۆماری ئیسلامی بۆ کۆمه‌ڵکوژ کردنی کوردان هێرشیان کرده‌ سه‌ر شار و گونده‌کانی کوردستان و خه‌ڵکی کورد که‌وته‌‌ به‌ر هۆڤانه‌ترین هێر‌ش. له ‌گونده‌کانی وه‌ک قاڕنێ، قه‌ڵاتان، سه‌وزی، ئیندرقاش، دیلانچه‌رخ، حه‌لبی، کۆیکان، که‌ رێزه‌ی شکاکان، چه‌قه‌ڵ مسته‌فا، خه‌لیفه‌لیان، گۆڕخانه‌، وسووکه‌ند، قه‌ره‌گۆل، دێمه‌سوور، جافرئاباد، مه‌رجانئاباد، بایزاوێ، جبره‌ئیل ئاوا، گونده‌وێڵه‌، دووئاو، کووره‌خانه‌ی سارووقامیش، هه‌ڵه‌قووش، گێجه‌ و سۆفیان، به‌سه‌دان که‌س له‌‌ خه‌ڵکی مه‌ده‌نی کورد کۆمەڵکوژ کران. سەدان لاوییش لە شارەکانی کرماشان، پاوە، مەریوان، سنە، سەقز، مەهاباد و چەندین شاری تر، بە کۆمەڵ تیرباران کران.
    ئه‌مڕۆ 32 ساڵ به‌سه‌ر حوکمی جیهادی خومه‌ینی له ‌دژی گه‌لی کورد تێده‌په‌ڕێ. ئێستاش گه‌لی کورد له‌ژێر زه‌خت و گوشاری هۆڤانه‌ی هه‌مان حکومه‌تن که ‌ئیمام خومه‌ینی بناغه‌که‌ی داڕشت و هێرشه‌کانی هه‌نووکه‌ی کۆماری ئیسلامی بۆ سه‌ر گه‌لی کورد له‌ رۆژهه‌ڵات و باشووری کوردستان درێژکراوه‌ی ئه‌و تاوانه‌یه‌ که‌ به‌ ده‌ستووری یه‌که‌مین که‌سی ئه‌م رژیمه‌ ده‌ستی پێ کرد.
    لەو چوارچێوەیەشدا ڕۆژانە ڕۆڵەکانی ئەو گەلە، ڕاپێچی زیندانەکان دەکرێن و سەرەڕای ئەشکەنجە گەلێکی زۆر دڕندانە، سزای لەسێدارەدانیان بەسەر دا دەسەپێندرێ.

    لایک

  5. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-19

    متن و صدای سخنان ایت الله خمینی که هیج وقت از صداوسیما پخش نشده
    این سخنان گویای نیت جمهوری اسلامی است وقتی گوش کنید و بخوانید خود می فهمید که چرا سخنان این مرد بزرگ از صداو سیما پخش نمی شود . در واقع کل جمهوری اسلامی در این سخنان خلاصه می شود. با شنیدن و خواندن این سخنان متوجه می شوید یا اگر از قبل می دانستید مطمن مطمن خواهید شد که رهبر انقلاب چقدر ادم دیکتاتوری بوده است. من نتیجه می گیرم یا این شخص با حیله گری و سو استفاده از احساسات مردم به قدرت رسید و یا انکه مردم عام انقدر ساده بودند که دنبال این خون اشام را افتادند. در هر حال فکر نکنم کسی با این سخنان موافق باشد.(پس الله اکبر خمینی رهبر چیه – وقتی مرد گوینده اخبار سراسری مثل یه بچه گریه میکرد-چندین سال بعد از این سخنان با ان همه کشتار دست جمعی که انجام داد در جبهه او را در ماه می دیدند -……. در عجم !!!!

    سخنان ایت الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران اوایل انقلاب سال57

    گرداوری : مانی

    بسم الله الرحمن الرحیم

    من هر روز که از این انقلاب می گذرد بیشتر توجه به این معنا پیدا می کنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر و در دو جهتش در پیشگاه ملت, جواب باید بدهیم, مردم ریختند همانطور که می دانید این (…؟؟؟…) فساد را بیرون کردند و به پیروزی نسبی رسیدند وقتی امر دست ماها افتاد , ما خودمان انقلابی عمل نکردیم و اگر چنانچه تجربه داشتیم و یک انقلاب کرده بودیم و از بین رفته بودیم یک انقلاب دیگه کرده بودیم این طور عمل نمی کردیم . ما با این بی تجربگی این انقلاب را ایجاد کردیم یعنی ملت کرد , و ما با بی تجربگی ان کارهای انقلابی را که باید در اول انقلاب بشود با مساحمه گذراندیم و همین مساحمه موجب شد که این گرفتاریها را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم . مگر اینکه انقلابی جبران کنیم . ما ملاحظه می فرمایید الان که مدت هاست یا عزای عمومی اعلام می کنیم یا تشییع جنازه می رویم یا راهپیمایی می کنیم برای کشتارهایی که شده است که در این مملکت پاسدارهای ما این طور قتل عام می شوند و کشته می شوند و این برای نسل انقلاب ما انقلاب را آن طور که باید راه نبردیم اگر راه برده بودیم اگر آن روزی که می خواستند در کردستان بروند برای مذاکره به انها تذکر دادم که اگر بخواهند مذاکره باید با موضع قدرت بروید, اول باید ارتش و سپاه انها را احاطه کنند آنها را محاط قرار بدهند بعد شما صحبت کنید , منتها نشد این اسباب ان شد که ان گرفتاری برای ما پیش امد و انقدر ضربه وارد شد و الان می بینید ضایع پشت سر ضایع .

    همین چند روز چقدر جمعیت از پاسداران شهید شدندو این همه اش برای این است که ما دو دسته بودیم , یک دسته مون از مدرسه امده بودیم وارد شده بودیم و یک دسته مون از خارج امده بودیم وارد شده بودیم, نه ما آن تجربه انقلابی را داشتیم و نه آنها آن روح انقلابی را , و لذا از اول هم درصد الزامی که من تصور می کردم که دولت موقت را قرار دادیم خطا کردیم از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد قاطع باشد بتواند مملکت را اداره کند نه این دولتی که نتواند, منتها ما ان وقت نداشتیم فردی را که بتواند آشنا نبودیم بتوانیم , انتخاب کردیم انتخاب شد و خطا شد. و حالا هم که دولت می خواهد در مجلس شورا , دولت ایجاد بشود حالا ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدین تمام صددرصد اسلامی و قاطع , یک نفر وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الان هستند باشد اینها را نپذیرد تمام وزرا یکی یکی بررسی بشود وزیر متدین صددرصد انقلابی , مکتبی و قاطع اگر چنانچه ما دولت ما باز مثل سابق باشد و ان طور وضع و ان طور دید را داشته باشد ما باید عزای این نهضت را بگیریم و پیروزی ما امکان ندارد و لذا باید این اشتباهات سابق را جبران کنیم اگر ما این خطا را نکرده بودیم که هی امدند و به من گفتند هی گفتند هی گفتند , این مصلحت اندیشان که این سازمانی هایی که نکشتند ادم چی نکردند , این عفو بشود. این عفو بر خطا داده شد و اینها ریختند و (…؟؟؟…) یک جمعیتی که در دست ما بودند رهاشون کردیم و جمعیتی که باید می گرفتیم نگرفتیم ما اگر مثل ان انقلاب هایی که در دنیا می شود از اول عمل کرده بودیم که به مجدد اینکه پیروزی حاصل شد همه درها را می ببندیم و تمام رفت امدها را منقطع کنیم و تمام این گروه ها را خفه کنیم یا کمر بگدازیم منحل کنیم تمام این گروه هایی که بودند و به شدت عمل کنیم با هاشون , این گرفتاری ها برای ما ما پیدا نمی شد که هر روز عزا بگیریم هر روز شهید داشته باشیم و این از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار می کنیم. از این به بعد نباید چی بشود تکرار بشود. باید دولت قاطع باشد باید مجلس قاطع باشد اگر در مجلس اشخاصی هستند که همون طبل را می زنند همون حرف را می زنند نباید به این ها گوش بدهند باید این مجلس مجلسی باشد که قاطعییت عمل کند و دولت اگر بخواهدیک قدم کنار بگذارد با قاطعییت بخواندش و ردش کنندو از اول که می خواهند یک نفر تصویب کنند دولتی را دولتی باید باشد تمام افرادش, وزراش تمامشون اشخاصی باشند که بهمند چی شده است بفهمند که ما در چه حالی واقع هستیم بفهمند که اسلام بهرحال ایران پیاده بشود . اینها بسیارشون توجه به این مسایل ندارند وزارت خانه ها الان هیچ کدامشون یک وزارت خانه صحیح نیست . هر روز تقریبا از خارج به من اطلاع می دهند که سفارتخانه کجا چی شده است اموال ایران در سفارتخانه ها دارد از بین می رود میلیاردها اموال ایران در انجا از بین می رود میلیاردها خانه هایی که ساخته شده قیمت دارند و کسی نیست که به اینها رسیدگی کند و نداریم کسی که به ان فکر کند حرف ها زیادند هی می ایند و می گویند همه جا درست است اما این واقعییت ندارد . باید یک هییتی از طرف مجلس یک هییتی تعیین بشود از اشخاص قاطع راه بیافتند دور ممالکی که سفارتخانه داریم . سفارتخانه را اصلاح کنند این اشخاص سازمانی این اشخاص فاسد را کنار بگذارند.

    سفارتخانه سفارتخانه انسانی باشد سفارتخانه حالا هر جا دست رویش می گذارید جز خورد و خوراک جز تفریح, فحشا چیزی در ان نیست اینها باید اصلاح بشود. این نمی شود که ما تقریبا قریب به 2 سال است که می گوییم جمهوری اسلامی (…؟؟؟…) نباشد هر جا می بینیم خرا ب است اینجا وزارت خانه هاشون همینطور.

    نمی تواند دوام پیدا بکند ما نمی توانیم تحمل کنیم این مکتبی را که اقایون می خواهند با مغزهایی که در اروپا تربیت شده است درست بکنند ما می خواهیم اسلام را ترسیم کنیم یکی از اینها یک روزی امده بود گریه می کرد که چرا بعضی از اینها را می کشند نه این اخری ها را اینهایی مثلا که اخر می کشند. اینها توجه ندارند که اسلام در عین حال که یک تربیت است یک مکتب تربیت است لاکن ان روز که فهمیدند قابل تربیت نیست 700 نفرشون را در یک جا , جوان بنی قریضه را در حضور رسول الله می کشند گردن می زنند به امر رسول الله . اینها همین حرفهای غربی را می زنند که ما باید اصلاح کنیم اول همه را اصلاح کنیم بعد حرف بزنیم.

    این امکان پذیر است که اول ما باید این مملکت را همه را هدایت کنیم که هموشون تربیت بشوند بعد حرف بزنیم اگر حالا می خواستیم (…؟؟؟…) مغرشان اصلاح بشود اینها غلط است. باید حدود جاری شود باید وزارت خانه ها اصلاح بشود مجلس امروز رسمیت پیدا کردبا رسمیت مجلس باید تمام اوضاع مجلس اصلاح بکند یعنی با تمام قدرت دولتی تعیین می کند دولتی صددرصد اسلامی در قدرت باشد و همه کارهایی که می کند دولت همین طور کارهایی که در وزارت خانه ها می شود کارهایی که در رسانه ها می شود تحت نظر باشد و مجلس بازخواست کند اینها را , از اینها بخواهند استیضاع کند اگر خطا کردند و کارها را درست انجام بدهند. اگر ارتش ما کارهاشون درست انجام داده بود ما حالا گرفتار بلوچستان نبودیم یا گرفتار کردستان نبودیم اینها کارها را درست انجام نمی دهند زحمت کشیده اند البته, من نمی خواهم تقدیر نکنم از زحمت هایی که هزینه شده لکن مسامحه دارد می شود رها می کنند دنبالشان را . باید استیضاح بشود که چرا این 14 نفر در انجا کشته شده چرا باید انجا کشته بشود این طور بشود اینها که به این کوهستانها رفتند و برای خودشان چیز کردند چرا رهاشون کردند چرا نمی روند پاکسازیشون کنند . همه این ها برای این است که ما نه روسای ارتش مون اساسی هستند انقلابی و نه وزارت خانه هامون این طورند . ما نه یک دولت انقلابی داریم ما هیچکدامون انقلابی نیستیم .

    ما سنگ نخواهیم خورد و سنگ نخوردیم تا کی باید عزا بگیریم تا کی باید مجلس عزا بگیریم تا کی این جوان ها تلف بشوند و ازشون قدردانی نشود و توسریشون زده بشود هی کشته بدهند هی توسری بخورند هی کشته بدهند هی تسلیم بشوندد تا کی باید اینها را تحمل کنیم باید این کارها اصلاح بشود از جمله این اصلاحات همین اصلاحات وزارت است. وزارت نمی شود دست انها باشد کدام یکی شون اسلامی هستند کدام یکی شون (…؟؟؟…) وزارت خانه به ان ترتیبی که اسلام گفته وزارت وزارت بکند حالا ما می گذریم از این که مجتهد جامع الشرایط ما به اندازه وزارت نداریم به اندازه احتیاج نداریم اما اشخاصی باشند که توجه داشته باشند که وزارت اسلامی بتوانند , بفهمند این مقدار از روی (؟؟؟)تقلید بفهمند وزارت چی هست وضع وزارت اسلامی چی هستند اما ما بخواهیم مسامحه کنیم تا اخر ما گرفتار هستیم وزارت مون گرفتار است عرض کنم ارتش مون هست همه سازمانها است ما از حالا به بعد این طور رفتار نکنیم که رفتار کردیم . تا حالا خطا کردیم و این خطا را باید جبران کنیم و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود و ما به هیچ کس(؟؟؟) کشی نداریم ما با اسلام و مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را جاری می کنیم اگر در وزارت وزارت خانه ای در جایی احکام اسلام بخواهد جاری نشود ما در ان وزارت خانه را می بندیم وزارت خانه ای که ضرر باشد برای اسلام برای حکومت اسلامی به چه درد می خورد(…؟؟؟…) وضع این جوری است اشخاصی هستند که افکارشون افکار انقلابی نیست افکارشون که می گویند نه, ما باید با مساحمه رفتار کنیم این اشخاص که انقلابی نیستند باید در راس وزارت خانه ها نباشند و اقای بنی صدر باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد مجلس باید رد بکند و هیچ اعتنایی نکند . الا وزیری باشد که کارامده باشد اسلامی باشد و مساحمه کار نباشد انقلابی باشدتا مملکت دست ما باشد اگر بنا باشد اینطور باشد ما باید عزای اصل جمهوری را بگیریم عزای اصل همه مسایل را بگیریم .

    اقایون سر ملی شدن چیزه ..می بینید التماس می کنند که یک قدر بذار یک قدر بذاز ملی بشویم ما چه سیلی از این ملییت خوردیم من نمی خواهم بگویم که در زمان ملییت ,در زمان محمدی که تعریفش می کنند چه سیلی زد ان ادم. من نمی خواهم بگویم که این طلبه های حوزه به مسلسل بستند در ان زمان , همانطور که در زمان پهلوی بستند که من و اقایذ حایری بالای سر این جوان هایی از مدرسه فیضه به تیر بسته شده بودند رفتیم و انها جرات نمی کردند (…؟؟؟…) زخمی شده است . بروند کنار اینها , بروند گم شوند اینها , منحل باید شوند من نمی توانم تحمل کنم اینکه هر کس هر کاری دلش می خواهد فکر کند دلم حالا می خواهد حالا دمکرات باشم من دلم می خواهد چی باشم من دلم می خواهد نیروی اسلامی باشم ما از اینها ضربه دیدیم (…؟؟؟…) مجلس باید اسلامی باشد مجلس باید افکارش اسلامی باشد که ما بتوانیم که چه بکنیم . من نمی توانم تحمل بکنم این قدر جوان هامون از بین بروند برای اینکه ما مسامحه می کنیم مساحمه باید از کار برود و حالا که مجلس تاسیس شده است رسمیت پیدا کرد همه امور مجلس باید به امور خودش بگذرد و با جدیت و با قاطعییت و بدون مساحمه هر کسی خلاف کرد بخواهدش و یا اگر واقعا خلافی کرده بسپارند دست دادگاه ها و دادگاه ها باید محاکمه اش کنند که این جهت عرض می کنم تمام کمیته ها در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد تمام دادگاه های انقلابی در سرتاسر مملکت به قدرت خویش باقی باشد و باید دادگاه هامون با همون قدرت باشند منتها بر شماست بر اقایون است اگر اشخاصی غیر عادی نمی توانند قضاوت کنند و اگر منحرف رفتش عوضش کنند .

    اینها باید این نهاد های انقلابی تمام شون بدون اینکه دستی زده بشود تمام اینها باید سر جای خودش باشد و کارها بطور انقلابی بگذرد. ما نمی توانیم ان کارها ان طوری که فرض کنیم تا حالا دادگستری سابق می خواسته بگذراند , بگذرانیم . این انقلاب است انقلاب (؟؟؟) ما خطا کردیم انصافا خطا کردیم که این طور عمل کردیم اگر(؟؟؟) خطا نشه عمل شه به طور قدرت عمل بشه با قاطعییت عمل بشه .

    این حرفی است که من عرض می کنم و حالا البته موافقید با این حرف , از اول هم موافق بودید بایداینجا این عمل باید همینطور باشد .

    لایک

  6. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    ئەوەش بوڵتەن نیوز
    خاڵی باشی لێهەڵدێنجرێ ئەگەر جنێوەکان لاببەی

    بۆ پێکەنینیش باشە

    به بهانه 28 مرداد ماه سالروز قیام مردم کردستان بر علیه اشرار (2)
    از بین رفتن نقشه گروهک های تروریستی با فرمان امام

    سازماندهی و هدایت اشرار کومله و دمکرات توسط رژیم بعث و با همکاری امریکا و اسرائیل،انجام می شد. آنها به خیال خام خود، بر این تصور بودند که روز 28 مرداد،روز اشغال کردستان و به حاکمیت رسیدن آنها، در این منطقه از خاک ایران،خواهد بود و با این خیال خام و خوابی که دیده بودند،تصور می کردند که با حمله آنها به کردستان،مردم منطقه از آنها حمایت خواهند کرد اما. . .

    بولتن نیوز : سال 1358 کردستان ایران روزهای پرتلاطمی را سپری کرد. در این سال، تروریستهای حزب دمکرات کردستان ایران و کومله کردستان ایران،شیرینی پیروزی انقلاب عظیم و مردمی جمهوری اسلامی ایران را به کام مردم کردستان ، تلخ کردند و تا سال ها، باعث ایجاد ناامنی در کردستان شدند. در تاریخ 23 مرداد ماه سال 1358، نیروهای حزب منحله و تروریستی کومله و دمکرات، به استان کرمانشاه و پاوه حمله کرده و این شهر را به محاصره خود در آوردند و با آتش های سنگین خمپاره و انواع سلاح های جدید و به روز اهدائی از سوی رژیم بعث عراق که با هماهنگی سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی امریکا “سیا” و رژیم صهیونیستی “موساد” به آنها داده شده بود، راه های منتهی به شهر پاوه را مسدود کرده و حلقه محاصره را تنگ تر و تنگ تر کردند.

    با وجود مقاومت و ایستادگی نیروهای خودی، نیروهای ضد انقلاب کرد کومله و دمکرات، پیشروی کردند و چند نقطه از این شهر را به اشغال خود در آوردند. هدف اشرار کومله و دمکرات از اشغال شهر پاوه این بود که در صورتی که موفق به ادامه پیشروی می شدند، آنها ضمن تسلط و اشراف به منطقه، راه نفوذشان به کردستان نیز باز می شد .

    نا امنی با حمله به مردم بی دفاع

    شرایط بحرانی و منطقه ناامن شده بود. تروریست های کومله و دمکرات خانه های مردم بی دفاع را به آتش کشیدند،به خانه های مردم یورش برده،دست و پاهای مردان را بسته و در مقابل چشم شوهران و فرزندان خانواده ها، به زنانشان تجاوز می کردند، در خیابان و در مقابل دیدگان مردم و برای زهر چشم نشان دادن،سر نیروهای مردمی را می بریدند،به کودکان هم رحم نمی کردند،صحنه،صحنه دلخراش و تکان دهنده ای بود. مردم کرد هم به همین دلیل از امام بزرگوار،کمک خواستند.

    امام خمینی(ره)، به شدت متاثر شدند و به همین دلیل به عنوان فرماندهی کل قوا در نامه ای به دکتر چمران، وی را مامور پایان دادن به غائله اشرار کومله و دمکرات کردند. تا اینکه در تاریخ 25 مرداد شهید دکتر مصطفی چمران -که در آن زمان معاون نخست وزیر دولت موقت بود- همره با شهید تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همچنین ابو شریف فرمانده عملیات سپاه با یک فروند بالگرد نظامی، وارد شهر پاوه شدند و پس از چند ساعت شهید فلاحی و ابوشریف به کرمانشاه بازگشتند و از آنجا که نیروهای بومی و کرد منطقه در جنگ حضور داشتند، نیروهای دکتر چمران در ترکیب مردم جای گرفتند و نبرد با اشرار مزدور را ادامه دادند.

    در روز جمعه 26 مرداد 58 مصادف با آخرین جمعه ماه مبارک رمضان؛ «روز قدس»، درگیری و محاصره با قطع آب و برق و کمبود مهمات و اسلحه شدت گرفت.به دلیل عدم آمادگی نیروهای مردمی و انقلابی که با توجه به اینکه تازه نظام شکل گرفته بود و طبیعی نیز بود،طی چند روز تمام شهر پاوه به جزء ساختمان ژاندارمری به اشغال نیروهای تروریست کومله و دمکرات در آمد و این گروهکهای جنایتکار، پاوه را اشغال کردند.

    تروریستهای کومله و دمکرات حتی به اسرا و مجروحین نیز رحم نکردند و در کمال شقاوت و بی رحمی به تنها بیمارستان پاوه وارد شدند و مدافعان مجروحی که در آن بستری بودند را به فجیع ترین و تکان دهنده ترین شیوه ممکن ،به شهادت رساندند و در آخر نیز این بیمارستان را به همراه بقیه بیمارانش به آتش کشیدند. بدین ترتیب شهر تا آستانه سقوط کامل پیش رفت و اندک نیروهای باقی مانده در ژاندارمری در خطر اسارت بودند.

    در این میان یک فروند بالگرد که از کرمانشاه مأموریت داشت تا با عبور از فراز منطقه اشغال شده به مدافعان محاصره شده مهمات برساند به هنگام بازگشت در حالیکه چند مجروح را نیز حمل می کرد بر اثر اصابت به کوه منهدم شد و همه سرنشینان آن به شهادت رسیدند. این حادثه روحیه نیروهای خودی را تضعیف کرد و موجب تقویت روحیه تروریست های کومله و دمکرات شد.

    قاسملو سرکرده حزب منحله و تروریستی دمکرات که دستش به خون هزاران نفر از کردهای بی گناه آلوده بود، یکبار برای تضعیف روحیه مردم کردستان و قوای خودی،اعلام کرده بود که شهید دکتر مصطفی چمران را به گروگان گرفته اند!!!.

    شکست حصر پاوه با پیام تاریخی امام راحل

    با صدور فرمان حضرت امام(ره) در تاریخ 27 مرداد 1358 مبنی بر لزوم شکست حصر پاوه و پاکسازی منطقه ، نیروهای مقاومت مردمی و انقلابی روحیه مضاعفی پیدا کردند و مردم کرمانشاه و سنندج نیز پس از این پیام با ابزار آلات بعضا غیرجنگی به سوی پاوه حرکت کردند، هجوم مردم کرد و نیروهایی که به سمت پاوه می آمدند باعث عقب نشینی تروریست های کومله و دمکرات و در نهایت شکست حصر پاوه شد.

    متن فرمان امام بزرگوار، که از رادیو پخش شد در واقع مهلت 24 ساعته ای بود که امام به دولت و ارتش جهت شکست حصر پاوه و پاکسازی منطقه از لوث تروریستهای کومله و دمکرات داد.

    امام خمینی(ره) در بخشی از پیام تاریخی خود فرمود: “…به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم اگر با توپها ، تانکها، قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود من همه را مسئول می دانم”.

    و اینگونه شد که این روز فرا رسید. روز 28 مرداد روزی که تا به امروز نیز اشرار دمکرات و کومله با یادآوری آن روز،لرزه بر پیکرشان وارد می شود. آن روز روزی بود که مردم کردستان، با نظام مردمی خود،تجدید پیمان کردند و دست در دست نیروهای انقلابی، تا فراری دادن اشرار به عراق، به نبرد ادامه دادند.

    بدین ترتیب در 28 مرداد 1358 نیروهای مسلح ارتش وارد پاوه شدند و نقاط حساس نیز به دست نیروهای سپاه پاسداران افتاد و مهاجمین با تخلیه مناطق حساس شهر به ارتفاعات اطراف فرار کردند و عملیات پاکسازی اشرار دمکرات و کومله با تعقیب آنان ادامه پیدا کرد.

    در این راه شهیدان والا مقامی چون دکترمصطفی چمران، اصغر وصالی، ابراهیم همت، محمد بروجردی، کاظمی، حسین خرازی، آبشناسان، علی صیاد شیرازی و دلیر مردان نام آشنای دیگری با تلاش خالصانه خویش تلاش و سعی فراوانی را در پاکسازی این خطه تابناک ایران اسلامی نمودند.

    سركوب‌ نیروهای‌ ضد انقلاب‌

    حضور ضدانقلاب‌ در قالب‌ افراد موسوم‌ به‌ كومله‌ و دمکران‌ كردستان‌ ایران‌ در دوران‌ جنگ، پیوسته‌ مكمل‌ تهاجمات‌ ارتش‌ عراق‌ به‌ جبهه‌ها و شهرهای‌ ایران‌ بود. این‌ افراد در قالب‌ گروه‌های‌ پراكنده‌ بارها به‌ خرابكاری، خبرچینی‌ برای‌ دشمن، گستردگی‌ محورهای‌ نبرد رزمندگان‌ ایران‌ با دشمن‌ و غیره‌ دست‌ می‌زدند و خسارات‌ فراوانی‌ به‌ مراكز دولتی، جهاد سازندگی‌ و حتی‌ مناطق‌ مسكونی‌ كردنشین‌ استان‌ كردستان‌ و آذربایجان‌ غربی‌ وارد می‌ساختند.

    سازماندهی و هدایت اشرار کومله و دمکرات توسط رژیم بعث و با همکاری امریکا و اسرائیل،انجام می شد. آنها به خیال خام خود، بر این تصور بودند که روز 28 مرداد،روز اشغال کردستان و به حاکمیت رسیدن آنها، در این منطقه از خاک ایران،خواهد بود و با این خیال خام و خوابی که دیده بودند،تصور می کردند که با حمله آنها به کردستان،مردم منطقه از آنها حمایت خواهند کرد اما ذهی خیال باطل. مردم کردستان امام خود را تنها نگذاشتند و منتظر صدور فرمان امام(ره) بودند و با صدور این فرمان، کردستان آزاد شد.

    اشرار دمکرات و کومله ُ مسئول اجرای سیاستها و برنامه های دشمنان بیگانه ایران، عراق،امریکا و اسرائیل بودند و برای این منظور نیز از دو گروهی که خود تشکیل داده بودند،استفاده کردند. حزب منحله دمکرات کردستان ایران و حزب منحله کومله. در اینجا مختصری از سوابق این دو گروهک را یادآور می شویم:

    حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان:

    این گروهک مزدور و تروریست در سال 1324 شمسی ،هنگام اشغال ایران به دست متفقین ، با حمایت مستقیم دولت شوروی تشکیل شد و رهبری گروه را قاضی محمد حضیری، تروریست منطقه بر عهده داشت .گروهک دمکرات، افزون بر گرایش سوسیالیستی از گرایش ناسیونالیسم قومی نیز بر خوردار بود.اعضای دمکرات، با پشتیبانی شوروی ،دولت خود مختار کردستان به مرکزیت مهاباد را تشکیل دادند ، که یازده ماه بیشتر دوام نیاورد!!! و قاضی محمد نیز در نهایت اعدام شد .

    همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی این گروهک این بار با کمک صدام و دشمنان قسم خورده نظام، فعال شدند وبا سوء استفاده از ضعف دولت موقت بازرگان با تصرف برخی پادگانها و غارت سلاح ، موقعیت خود را در بخش های اندکی از کردستان،سامان دادند . رهبری حزب تروریست دمکرات، پس از انقلاب با عبدالرحمن قاسملو ی جنایتکار و تروریست بود که در سال 1368در کشور اتریش و در شهر وین ، توسط خود نیروهای ناراضی این گروهک، به قتل رسید . این گروه در کارنامه خود ،مزدوری و وابستگی به شوروی ، اقدامات جدایی طلبانه تحت عنوان خودمختاری برای کردستان!!! و همکاری با رژیم بعثی عراق ، آمریکا و اسرائیل ،علیه منافع ملی و نظام جمهوری اسلامی را در کارنامه سیاه خود،ثبت کرده است .

    روسها می خواستند با عبور از کردستان و رسیدن به منطقه نفت خیز خوزستان خود را به آبهای گرم برسانند . اما با خروج سربازان شوروی از ایران و شکست غائله آذربایجان ، سران حزب منحله و جنایتکار دمکرات هم دستگیر شده و حدو پنجاه نفر از آنها اعدام شدند . در دوره مصدق هم سعی شد تا این گروهک را دوباره بازسازی کنند اما با شکست مصدق آنها هم شکست خوردند. حزب منحله دمکرات با پشتیبانی قدرتهای غربی و شرقی مشکلات مالی ، مخابراتی ، و تجهیزاتی خود را حل می کنند . حتی از نظر تاکتیکهای جنگی نیز افسران فراری شاه مثل پالیزبان و اویسی به یاری آنها شتافتند .

    از سال 1365به بعد این گروه تروریست در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با سرکوب بخش عظیمی از نیروهایش و به هلاکت رسیدن رهبران تروریست شان، قاسملو و شرفکندی ،در سال 1370 مرگ این گروهک فرارسید . عوامل سقوط این گروهک را می توان : بد رفتاری با مردم ، بد رفتاری با زندانیان ، هتک نوامیس مردم ، سرقت از مردم روستاها و جنایتهای متعدد دانست. این گروهک جنایت پیشه با منحل شدنشان، اکنون به چندین دسته و جناح تقسیم شده اند و درگیری های داخلی،تیراندازی اعضایشان به سوی یکدیگر،تن فروشی زنهای پیشمرگانشان،منطقه گرایی،محفل بازی،باند و باند بازی و و و باعث گردیده که 100 نفر نیرویی که دارند تنها 50 نفر باقی بمانند و اینگونه شد که این گروهک، منحل شده و تاوان جنایتهایشان در حق مردم کردستان خصوصا در 28 مرداد 1358 را دادند.

    این گروهک هم اینک با جمعی 50 نفره که متشکل از فراریان تحت تعقیب در ایران،سارقین مسلح،قاتلین و و و هستند، در منطقه کویه یکی از شهرهای کوچک اقلیم کردستان در حد فاصل سلیمانیه و اربیل و در اردوگاه کویه ساکن هستند. این گروهک به تازگی با رضا پهلوی کوچک پیمان همکاری بستند و تحت حمایت امریکا،اسرائیل ، حکومت اقلیم کردستان و خصوصا حزب دمکرات کردستان عراق قرار دارند. این گروهک 50 نفره هر روز به سوی یکدیگر تیراندازی می کنند،همدیگر را به هلاکت می رسانند و از این 50 نفر نیز 10 نفر از یک باند و 10 نفر از باندی دیگر هر کدام یک گروهی درست کرده اند و جالب اینکه همه این باندها نیز با نام حزب دمکرات فعالیت می کنند.!!! حزبی که وجود ندارد.

    یاد و خاطره آشوبها و جنایتهایی فراوان حزب منحله و تروریست دمکرات، هرگز از خاطر مردم خونگرم و باصفای کردستان نخواهد رفت.

    گروهک مزدور،تروریست و منافق کومله :

    این گروهک در منطقه کردستان به ویژه در سنندج و اطراف آن فعال بوده است . اعضای گروه کومله مدعی اند درسال 1357 با شعار دفاع از دهقانان اعلام موجودیت کرده اند . گروه تروریست و 60 نفره !!!کومله، علاوه بر گرایش های مارکسیستی مائوئیستی ، از ناسیونالیسم کرد نیز دفاع می کنند . کارنامه مزدوران کومله درباب منافع ملی هچون حزب منحله دمکرات سیاه است . این گروه چند نفره که متشکل از اشرار فراری و تحت تعقیب در ایران هستند، با حمایت دولت بعثی عراق ، امریکا ، اسرائیل و سلاح هایی که غارت کرده بودند به جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی پرداخت . اما با گسترش اقتدار دولت و هوشیاری مردم کردستان، در معرض انحلال و اضمحلال قرار گرفتند .

    این جریان منافق، به دلیل وابستگی به دولت صدام ،فقدان درک درست از بافت ایدئولوژیک مردم ایران و دست زدن به اقدامات غیر عقلایی ، عجولانه و عاطفی همچون مبارزه مسلحانه بدون ارزیابی و سنجش امکانات، و همچنین دشمنی با خدا و انکار وجود پروردگار، هرگز نتوانستند بین توده های مردم جایگاهی پیدا کنند و به دلیل همین فقدان پایگاه مردمی، به همکاری با بیگانگان و دشمنان قسم خورده ملت ایران، پرداخته و در نتیجه به کشورمان خیانت کرده اند .

    این گروه تروریست، بسیاری از مردم بی گناه، اعم از کودک،نوجوان،پیر،زن و و و را به قتل رساند . در زمان حمله به کردستان در مقابل دیدگان مردها به زنان آنها تجاوز کردند به دخترانشان در مقابل دیدگان پدرانشان تجاوز کردند. افراد این گروه ملحد بوده و به خداوند یکتا ایمان ندارند و اصلا به هیچ دینی اعتقاد ندارند . لذا هیچ وقت در برنامه هایشان به نام خدا یا عبارتی به این معنی را به کار نمی برند .

    اعضای این گروهک طبق قوانین و اساسنامه این گروه،یاد حتما ملحد باشند در غیر اینصورت به عضویت پذیرفته نخواهند شد. این گروه تروریست، بارها با حزب منلحه دمکرات در کردستان بر سر قدرت بعد از اشغال کردستان، درگیر شد و طرفین مصداق اشغل الظالمین بالظالمین شدند . بریدن سر اسیران و کندن پوست آنان و مثله کردن از جمله افتخارات این گروه است

    *با همکاری وبلاگ سیاسی افشاگری کومله 1917

    لایک

  7. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    هيتلری به نام صادق خلخالی
    AUGUST 18, 2011 دیار و نادیار NO COMMENTS

    هيتلری به نام صادق خلخالی

    حمید امامی

    نامهایی درصفحات كتابها وحافظه تاریخ ثبت می شوند. برخی به نیكی ودفاع از عدالت و آزادیخواهی، برخی به بدی وشركت درجنایات و قتل و كشتارا نسانها، نام خلخالی در ردیف شمار گروه دومی است.

    حداقل درحافظه تاریخ نسلی كه بعد ازقیام شكوهمند سال 57 ش. كه بهار كوتاه آزادی را در ایران تجربه كرد و برگ ریزان پاییز زود رس آنرا سپری نمود، از او به عنوان یك حاكم فتنه انگیز یاد می كند كه اعدامهای دستجمعی بدون محاكمه و بدون اجازه داشتن وكلا را به عنوان نماینده امام !!! صادر می كرد

    عادت من بر این است كه بعد از اتمام كار، هر چه زودتر خود را به دامن خانواده برسانم ودر مناسب ترین فرصت به اخبار روزانه مراجعه كنم. امروز كه خبر مرگ خلخالی را شنیدم، به سالهای پر تب وتاب 57 و58 ش. باز گشتم. كه در آن سالها هر جا سخنی از مقاومت برای ادامه انقلاب بزرگ مردم ایران درمیان بود، از كردستان به عنوان سنگر آزاده گان این مقاومت، یاد می شد. سنگری كه هنوز زنده وپایدار است. از طرف دیگر خاطره تلخ فرمان یورش خمینی علیه مردم كردستان را به یاد اوردم، كه درروزهای 27 مردادماه 58 برای سركوب مردم در شهر پاوه 24 ساعت تعیین نمود كه قوای نظامی با همه امكانات زمینی و هوایی باید حركت كنند و روز بعد برای شهر سنندج به عنوان فرمانده كل قوا، فقط نیم ساعت فرصت داد كه آنجا را تسخیر كنند. همان روزهاییكه غرش هواپیماهای جنگی بر فراز آسمان كردستان، ترس و وحشتی را برای ستمدیده گان كرد راه انداخت كه هیچكدام ازحكومتهای سلطنتی به این شیوه اقدام نكرده بودند. فرمان ا ین یورش به جنگ سه ماهه كردستان نامگذاری سده است.
    این تصویر اولین ملاقات خمینی بانماینده‌گان مجلس خبرگان است كه علیه رهبران كرد، سخنرانی تحریك امیزی كرد. از روزنامه كیهان: روز 28 مردادماه 58 ص. 2
    فرمان دستگیری و تعقیب ماموستا شیخ عزالدین حسینی و دكتر عبدالرحمان قاسملو. عكس از روزنامه كیهان: 28 مرداد ماه ص. 3

    كردستان ایران در مد ت شش ماه بعد از انقلاب از یك خودمختاری نیمه رسمی بر خوردار بود. رهبران كرد ونماینده گان مختلف نیروهای سیاسی، تلاشهای زیادی كردند كه خواستهای عادلانه پیشنهاد شده از جانب مردم كردستان را از راه گفتگو و راه حل سیاسی به نتیجه برسانند. اما هیئت حاكمه ایران و در راس آنها آقای خمینی، بجای استفاده از مقام معنوی و اجتماعی برای برقراری آزادی و عدالت اجتماعی راه جنگ افروزی و جنایت و كشتار را در پیش گرفتند. تاجاییكه خمینی در آن دوران از سوی دولتها و جامعه بین المللی به تباه كارترین مردان، در آن سالها معرفی شد.

    هنگامیكه فرمان یورش به كردستان از جانب خمینی به عنوان فرمانده كل قوا، صادر شد. خلخالی را برای كشتار و قتل عام های دستجمعی انقلابیون کرد روانه ساخت و خسارت فراوانی به مردم وارد آمد كه در تاریخ فاجعه ها ثبت شده است. خلخالی در بهار 1357 از جانب رژیم شاه به شهر” بانه” تبعید گردید و از سوی مردم بویژه آقای شیخ جلال حسینی پذیرایی شد. او یك سال بعد از آن كه به كردستان فرستاده شد، درجواب مهمان نوازیهای مردم به جلاد و قصاب آنها تبدیل شد. او اعدامهای دستجعی را، كه بدون محاكمه وحق گرفتن وكیل، راه انداخت، چند سال قبل هم در كتاب خاطراتش و هم در مصاحبه اش با خبرنگار بی .بی.سی. از آنها دفاع نمود. در این نوشته بخشی از تصاویری را كه درسال 1358 ش. ازجانب روزنامه‌نگاران فداكار تهیه شده است، باردیگر برای مرور خاطرات هموطنانم، تقدیم می دارم. جنایاتی كه سالهای بعد ادامه داشت و هنوز هم به شیوه های مختلف تكرار می شود.

    سحرگاه روز 28 مردادماه 1358 درشهر پاوه اعدام 11 نفر از

    جوانان شهر بدون محاكمه و كوچكترین حق وكالت در زندان دزل اباد به اسامی: عبدالله نوری، هو‌شنگ عزیزی، محمد محمودی، یدالله محمودی، حسن شیبانی، هرمزگرجی بیانی، مظفر فتاحی، محمد عزتی، محمدعزیزی، آذرنوش مهدویان، اصغر بهبودی، این تصاویر رویدادهای دردناكی رابه خاطرمی آورد كه قلب ودرون انسان را آزار می دهد.

    دركدام قانون دنیا دست وپا شكسته ها را به قتل می رسانند.

    بامداد روز29 مرداد ماه 58 درمحوطه زندان دزل آباد 7 تن دیگر بدون محاكمه اعدام می شوند. اسامی آنها: حاجی افراسیاب، وهاب ملك شاهی، عمادالدین ناصری، عبدالكریم كریمی، محمد نقشبندی، عزیز مراد، مراد ذوالفقاری، منبع: « روزنامه كیهان . 30 مرداد 58 ص.ص. 1و3 »

    روز 3 شهریور 1358 ساعت 18 و30 دقیقه « یك روز بعداز عید رمضان 9 نفر دیگر در شهر مریوان اعدام می شوند به اسامی: حسین مصطفی سلطانی، امین مصطفی سلطانی، احمد پیرخضری، حسین پیر خضری، فایق عزیزی (عضوشورای شهر مریوان)، جلال نسیمی، علی دادستان( پیشمرگه) ، بهمن اخضری (فیلمبردار) ، احمد قادرزاده اهل درنگه

    11نفر ازتیرباران شدگان شهر سنندج ساعت 17 روز5 شهریور 1358 به اسامی: مظفر نیاز مند، سیروس منوچهری، عیسی پیرولی، ناصرسلیمی، عبدالله فوادی، احسن ناهید، شهباز ناهید، اصغر مبصری، مظفررحیمی، جمیل یخچالی، عطا زندی، منبع : « روزنامه اطلاعات ، 6 شهریور ماه 1358 » ـــ 28 اوت 1979 م .

    در این تصویر جوانی كه بشدت زخمی است وقدرت ایستادن را ندارد در ردیف اعدام شدگان است. سحر گاه روز6 .6 .1358 ( 29 اوت 1979) در پادگان سقز به فرمان خلخالی نماینده خمینی 20 نفر درپادگان شهر تیرباران می شوند. به اسامی: احمد سعیدی، قادر بهار، محمد بابامیری، رسول امینی، ناجی خورشیدی، كدیم رضایی، انور اردلان، سیف الله فیضی، علی فخرایی، عبدالله بهرامی، سید حسن احدی، محمد درویش نقره ای، كریم شیرینی، ابوبكر حمیدی، احمد مقدم، جلیل جمالزاده، كشی زاده محمد غفاری، خاطر خطیبی، ناصر حدادی. منبع : روزنامه كیهان « 7 . 6 .1358»

    اینها گوشه هایی ازاعدامهایی هستند كه تنها در مدت یك هفته بوقوع پیوسته است. برای اطلاع ازبینش های خلخالی در این مورد خواننده گان محترم می توانند كه دربخش فارسی سایت خبری رادیو بی.بی.سی. به گفتگوی اقای صادق صبا با خلخالی مراجعه نمایند .

    روز 28 .5 . 1358 ‌ش . دردشت پاوه به ظاهر محاكمه یك مرد سالخورده، عكس از روزنامه اطلاعات« 29 . 5 . 58

    شهریور ماه 1358 ش. درمنطقه سقز، عكس از روزنامه كیهان ص.1 « 11 .6 .58

    لایک

  8. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    صدور فرمان(28 مرداد) کشتار کردها توسط خمینی
    پنجشنبه, 28 مرداد 1389 ساعت 13:41

    روز 28 مرداد، سالروز اعلام حکم جهاد خمینی علیه ملت کرد، در شرق کردستان است.
    به دنبال اعلام این حکم، ملت کرد در برابر هجوم وحشیانه، قتل عام دسته جمعی، اعدام هزاران نفر و به آتش کشیدن روستاهایشان توسط رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته و تا به امروز نیز با اتکا به این فتوای ضد انسانی، کشتار، زندانی و شکنجه نمودن کردها همچنان ادامه دارد.
    روز 28 مرداد سال 1358، خمینی، رهبر تازه به قدرت رسیدهء ایران، پس از اینکه کردها بر خواسته‌های خود تاکید کردند، حکم جهاد را علیه آنان صادر کرد.
    پس از اینکه‌ حکم جهاد خمینی علیه ملت کرد، از طریق رسانه‌ها به صورت رسمی اعلام گردید، دهها هزار نفر از سرتاسر ایران برای شرکت در این جهاد، کشتار و غارت به کردستان سرازیر شدند.
    مردم مظلوم کردستان در شهرها و روستاهای آن از جمله‌ قاڕنێ، قڵاتان، سه‌وزی، ئیندرقاش,، دیلان چه‌رخ، حه‌لبی، کۆیکان، که‌رێزهی شکاکان، چه‌قه‌ڵ مسته فا، خه‌لیفه لیان، گۆڕخانه، وسووکه‌ند، قه‌ره‌گۆل، دێمه‌سوور، جافرئاباد، مه‌رجانئاباد، بایزاوێ، جبریل‌ئاوێ، گونده‌وێڵه، دووئاو، کووره‌خانه‌ی سارووقامیش، هه‌ڵه‌قووش، گێجه ‌و سۆفیان، با وحشیانه‌ترین حملات نیروهای رژیم روبرو شده‌ و هزاران نفر از افراد بیگناه، قتل عام شدند.
    اکنون با وجودیکه‌ 31 سال از حکم جهاد خمینی سپری شده‌ است، حکومت دست نشانده وی، همچنان بر فشار بر ملت کرد اصرار دارد.
    فرمان جهاد علیه ‌ملت کرد از سوی خمینی، در اصل فرمان نسل کشی یا ژینوساید کردهاست . چرا که‌ خمینی در این حکم، ملت کرد را مخاطب قرار داده ‌بود.
    در فرهنگ سیاسی، منظور از نسل کشی، تعداد زیاد کشته‌شدگان نیست، بلکه ‌در پس پرده کشتارهایی از این دست، اهداف ایدئولوژیکی و مذهبی قرار دارد.
    فرمان ژینوساید تصمیمی سیاسی است، و زمانیکه‌ اتخاذ گردید ‌گروهی از انسانها با اتنیکی متفاوت، مورد حمله‌ قرار می‌گیرند و مهاجمان از بین بردنشان را، برحق می‌دانند.
    از این نظر حکم خمینی، معنای حکم نسل کشی یا ژینوساید یک ملت را می‌یابد

    لایک

  9. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    بیست و هشتم مرداد اعلام روز عزای عمومی درسراسر کردستان

    در نتیجه مبارزات قهرمانانه مردم ایران و تأثیر سیاست دفاع از حقوق بشر جیمی کارتر بر حکومت وابسته شاه، دراواسط دهه پنجاه، از شدت فشار و اختناق حاکم بر جامعه‏ی ایران تا حدودی کاسته شد: ناظران دفاع از حقوق‏بشر اجازه یافتند به طور محدود از زندان‏های ایران بازدید کنند، سانسور مطبوعات تا اندازهای کاهش یافت و در مجموع، فضای نیمه باز سیاسی فرصت داد تا مدافعان حقوق بشر و تلاشگران سیاسی ایران امکان بیان آراء خودرا بدست آورند. جوانان پر شور و مبارز کردستان نیز، که در طول بیست و پنج سال مجال بیان عقاید خود را نداشتند، از این فرصت استفاده کردند و به مناسبتهائی، در شهرهای مختلف کردستان به برگزاری تظاهرات پرداختند. این تظاهرات خیابانی، از همان بدو کار، رنگ خاص کردستانی داشت. در بسیاری شهرهای ایران، بویژه پس از نمایش قدرت مردم تهران در روز تاسوعای سال 1357، این روحانیون شیعه بودند که غالبا رهبری تظاهرات مردم را به عهده داشتند و در نتیجه، اعتراضات توده ای به تدریج رنگ مذهبی به خود می‏گرفت. اما حرکات اعتراضی مردم در کردستان خصلتی دموکراتیک و آزادی‏خواهانه داشت. دختران و زنان کرد همراه مردان، فریاد آزادی‏خواهی و عدالت طلبی سر می‏دادند.

    اندک زمانی پیش از سقوط رژیم سلطنتی، بر بستر شوراهای مختلف محلات در شهرهای کردنشین، شوراهای شهر تشکیل گردید. این شوراها تظاهرات و اجتماعات مسالمت‏آمیز مردم را هدایت می‏کردند و حفظ نظم آنهارا به عهده داشتند. سازمان‏های سیاسی کردستان که تا آن زمان در خفا فعالیت می‏کردند، کم کم علنی شده، شعارهای سیاسی و برنامه‏های اجتماعی خود را به میان مردم ‏بردند، به گونه‏ای که در روز سقوط حکومت سلطنتی، بیشتر شهرهای کردستان در اختیار مردم و شوراهای منتخب‏شان بود. فضای سیاسی شهرهای کردستان به تمامی باز بود و هیچ محدودیت نا روا و نابجایی بر سازمان‏های سیاسی و اجتماعی تحمیل نمی‏شد. احزاب و سازمان‏های سیاسی به انتشار روزنامه و اعلامیه می ‏پرداختند و فضای تسامح و تساهل بر محیط سیاسی سایه افکن بود.

    پس از پیروزی انقلاب ایران، دولت موقت دست نشانده‏ی آیت‏الله خمینی و تابع شورای انقلاب در ایران برپا شد، شورائی که در آن روحانیون دست بالا را داشتند. اعضای این شورا و تا حدودی دولت موقت هم، از اینکه عواملشان سررشته‏ی کارهای کردستان را چون بقیهایران در دست ندارند، غضبناک بودند و تدارک تغییر وضع منطقه را می‏دیدند.

    این حقیقت زمینه ‏ساز یورشی نظامی بود که در روزهای پایان سال 1357 و اوایل سال 1358 سنندج را به آتش و خون کشید و تلفات بسیاری به بار آورد. از طرف آیت‏الله خمینی هیأتی مرکب از آقایان طالقانی، بهشتی، رفسنجانی و بنی صدر به سنندج اعزام گردید و هم زمان، وزیر کشور دولت موقت در معیت سخنگوی جمعیت کردهای مقیم مرکز و دو شخصیت کرد مقیم تهران به سنندج وارد شدند و مذاکراتی جدی برای پایان دادن به جنگ انجام گردید. دراثر پایداری نمایندگان مردم، اختیار اداره‏ی شهر به شورای منتخب مردم سپرده شد و بدین ترتیب آرامش به سنندج بازگشت.
    انعکاس اخبار رویدادهای کردستان در سراسر ایران بسیار دامنه‏دار بودو مایه‏ی دلگرمی آزادی‏خواهان و طرفداران راستین دموکراسی گردید. سازمان‏های سیاسی کردستان به گسترش تشکیلات خود و تبلیغات وسیع در میان توده‏ها پرداختند و تمامی تلاش آن‏ها در این جهت بود که مبانی دموکراسی را هر چه استوارتر سازند. متاسفانه ملایان حاکم در تهران از این آرامش و فضای تسامح و تساهل سو‏استفاده کردند، اقدام به اعزام واحدهای نظامی به کردستان نموده، زمینه‏ی مساعدی برای درگیری‏های مسلحانه را با مردم زحمتکش کردستان به وجود آوردند. علی‏رغم تمام این تمهیدات نابکارانه، کردستان به صورت دژ استوار دموکراسی و مشعل فروزان آزادی سراسر ایران جلوه‏گر شد و کارگران و دانشجویان و روشفنکران و هنرمندان، دسته دسته از شهرهای دیگر ایران به کردستان روی می‏آوردند و نشریات خود را آزادانه منتشر می‏ساختند، به بیان نظریات خود می‏پرداختند و با گوشت و پوست خود مزایای استقرار دموکراسی را لمس می‏کردند.

    این وضع برای ملایان حاکم در تهران غیرقابل تحمل بود، زیرا تا آن زمان دیگر در سراسر ایران از یک سو حزب‏الله کوچه و خیابان‏ها را قرق کرده بود و هیچ حزب و سازمانی امکان تظاهرات و لو در مقیاس محدود را نداشت و از سوی دیگر خمینی با عنوان کردن «وحدت کلمه»، در واقع باب بیان هر عقیده و نظر را از جانب هرفرد یا سازمان و حزب مسدود ساخته بود و آشکارا می‏گفت «اگر سی میلیون نفر بگویید آری من می گویم نه» (نقل به مضمون). در چنین اوضاع و احوالی بود که خمینی و همدستانش مقدمات اجرای یک یورش وسیع نظامی رابه کردستان تدارک دیدند و منتظر بهانه ای بودند تا نقشه‏ی شوم خود را عملی کنند.

    تمهیدات مقدماتی از سوی ارتجاع بالاخره فراهم شد و خمینی در روز 28 مرداد ماه 1358 جهاد علیه کردستان را رسما اعلام کرد. او از تمام مردم مسلمان (پیروان ولایت فقیه) خواست که به وظیفه‏ی شرعی خود، یعنی هجوم به کردستان و بر افکندن «بنیان کفر و الحاد» عمل کنند.

    مصطفی چمران پرورده شده در سازمان امل لبنان همراه با آیت الله خلخالی جلاد و دیگر سر دستگان باندهای مسلح رژیم به کردستان سرازیر شدند و جنگی تمام عیار را به مردم کردستان – که اکثریت آنان مسلمان بودند، تحمیل کردند. جهادگران شیفته ولایت فقیه در کردستان چنان جنایاتی مرتکب شدند که نظیر آن در جهان کمتر دیده شده بود. به دنبال اعلام جهاد خمینی و در تأیید آن، دسته دسته پیر و جوان را به جوخه های اعدام سپردند. پزشکان ، کادر بیمارستانی و مجروحان از این جنایات مستثنی نبودند. در نقده، بدستور ملا حسنی و ظهیرنژاد، ساکنان روستاهای قارنا و قلاتان قتل عام شدند و همزمان، در زندان تبریزدهها زندانی سیاسی کرد شبانه بدون هیچ محاکمه‏ای اعدام گردیدند. دامنه‏ی قتل و شکنجه و جنایات ضد انسانی رژیم تدریجا سر تا سر کردستان را فراگرفت، پاسداران رژیم هزاران انسان بی گناه را بی محابا به قتل رساندند وهمه جنایاتی را که خود مرتکب شده بودند در کتابهای درسی مدارس به حساب ملت مظلوم کرد نوشتند و به خورد دانش آموزان ایران دادند تا بیشتر تخم نفاق و کینه را در میان آحاد ملت بپاشند.

    آیا انتخاب تاریخ 28 مرداد برای اعلام جهاد علیه مردم کردستان تصادفی بود؟
    روز28 مرداد 1332 در تاریخ مبارزات حق طلبانه‏ی مردم ایران به عنوان ‘روز شوم’ ثبت گردیده است. انتخاب این روز از سوی خمینی برای هجوم به کردستان هم، تصادفی نبود. خمینی آگاهانه و با علم به ماهیت کودتای 28 مرداد 1332 این روز را برای اعلام ‘جهاد’ علیه مردم کردستان انتخاب کرد. آخر مگر نه این بود که او کودتا را ‘یک سیلی الهی به بنا گوش مصدق’ خوانده بود (نقل به مضمون) واین رویداد شوم را آگاهانه تقدیس کرده بود؟ آری او این روز شوم را با اعلام جهاد علیه کردستان باز تولید کرد و در نتیجه، مردم کردستان در روز 28 مرداد دو بار به مسلخ فرستاده شدند. از تاریخ اعلام ‘جهاد’ تاکنون، هفته‏ای نبوده است که جوانان مبارز کرد در زیر شکنجه جان نداده باشند یا ناجوانمردانه توسط بیدادگاه‏های اسلامی اعدام و یا به دست مزدوران رژیم در خارج از کشور بویژه در کردستان عراق ترور نشده باشند. ترورهای مکرر روشنفکران و رهبران سیاسی خلق کرد نمونه‏ گویا و فراموش ناشدنی این جنایات ضد بشری است و رأی دادگاه میکونوس آلمان دائر بر محکومیت سران طراز اول جمهوری اسلامی شاهد این واقعیت است.

    ما امضا کنندگان این بیانیه، با احساس مسئولیت و برای بزرگداشت یاد هزاران انسان کرد قربانی تجاوزات رژیم ضد بشری جهموری اسلامی ایران، جهانیان و وجدان‏های بیدار را در جریان این حقایق جانگداز قرار می‏دهیم و برای اینکه خاطره تلخ این جنایات به دست فراموشی سپرده نشود، پیشنهاد میکنیم که روز بیست و هشتم مرداد به عنوان روز عزای عمومی در کردستان اعلام گردد.

    پیشنهاد می‏کنیم که امسال، و هر ساله در ساعت 12 روز 28 مرداد (به وقت ایران)، مردم كردستان شامل کارگران، دهقانان، کارمندان ادارات و سازمان‏های دولتی و خصوصی، و بقیه اقشار جامعه در هر کجای دنیا که باشند دست از کار کشیده، دو دقیقه سکوت کنند. آنگاه برای نثار گل، بهمزار جان باختگان راه آزادی رفته از خانواده شهدا دیدار بعمل آورند و بدین ترتیب یاد همه جان ‏باختگان در راه آزادی و حقوق بشر در کردستان را زنده نگاه دارند.

    ما از مردم ایران و احزاب و سازمان‏های سیاسی و رسانه های جمعی درخواست می‏کنیم که با ما هم صدا شده این اقدام را تایید و از مردم و هوادارانشان بخواهند که همراه مردم کردستان، این ادای احترام را با دو دقیقه سکوت به مورد اجرا بگذارند!

    آزادی‏خواهان سراسر جهان! سازمان‏های مدافع حقوق بشر! وجدان‏های بیدار! بشریت ترقی‏خواه! با پشتیبانی از این حرکت اعتراضی، در کنار ملتی مظلوم و حق طلب قرار می‏گیرید که ده‏ها سال است قربانی تجاوز و انواع جنایات ضد بشری جمهوری اسلامی ایران شده است. مردم کردستان مانند دیگر ملل، حق دارند از حقوق انسانی شناخته شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد برخوردار گردند. همراه با مردم کردستان در روز عزای عمومی، نشان دهید که حقوق بشر میتواند و باید شامل سراسر جهان و همه ملت‏ها ‏باشد.

    امضا کنندگان:

    صارم الدین صادق وزیری – باقر مومنی – دکتر حسین خلیقی – هاشم کریمی – غنی بلوریان – عزیز ماملی – پرفسور آلان
    دیلانی – انور سلطانی – یوسف اردلان – دکتر سهیلا قادری – نجم الدین غلامی – ناصر رزازی – رشید فیض نژاد – کالی
    آتشی – ناهید بهمنی – دکترمحمد رحیمی – علی مهرپرور- دکتر کامران امین آوه‌ – رشاد مصطفی سلطانی – ایران نسیمی

    گلاویژ حیدری – زبیده (زبی) ذبیحی – ملکه مصطفی سلطانی – جمیل محمدی (جمیل نوره) – جعفر تیکان تپه

    سیامند معینی – هوشنگ ختمی – آسو صالح – شهلا دباغی – صدیقه نبوی – عطیه معمارپور – شیدا معمارپور- خلیل

    حواری نسب – حسن درزی – معروف کعبی – مصطفی مدرسی – عبدالعلی سنجابی – آزاد سقزی- نادر فتحی- کریم

    دانشیار- احمد بهرامی – ابراهیم فرشی – رحیم بهرام زاده‌ – جمعیت کردهای مقیم فرانسه و ….

    http://www.ipetitions.com/petition/28mordad1358/

    لایک

  10. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    28 مرداد سالروز اعلام جهاد ننگین علیه‌ مردم کردستان
    Tuesday, 16 August 2011 06:17

    در طی این سی و چند ساله‌ حاکمیت سیاه‌ جمهوری اسلامی بر ایران کمترروزی بوده است که در آن جنایتی از طرف سردمداران رژیم روی نداده باشد .

    می توان روزهای سیاه و شوم بیشماری را در تاریخ نکبتار این حکومت برشمرد، منتها روز 28 مرداد سال 1358 خورشیدی برای ملت کرد ویژه گی خاص خود را دارد و هر سال با فرا رسیدن این روز بار دیگر پرونده تلنبار شده از جنایت و قتل و انسانکشی این رژیم جهل و خرافه ، مرور می شود و میلیونها امضا و تأیید دیگردر محکومیت کردار بیش از3 دهه از حاکمیت سیاه خونخواران جمهوری اسلامی ثبت میگردد و کینه و نفرت مردم نسبت به این جانیان زمانه چند برابر می شود .

    مردم ایران بعداز به زیر کشیدن سلطه رژیم پهلوی چند صباحی طعم آزادی را چشیدند و نسیم آن را احساس کردند ولی خیلی زود باد جهل و نادانی گلوی این نسیم را در چنگال خود گرفت و ابرسیاه را جایگزین آفتاب طلوع آزادی نمود و شادی وسرحالی را به عزا و تاریکی نشاند ،با رنگهای شاد مخالفت کردند وکل جامعه را به سیاهی و تباهی کشاندند. به مبارزات کارگران که برای احقاق حقوق خود مبارزه می کردند حمله ور شدند و زنان را در چادر سیاه محبوس کردند، به دستگیری آزادیخواهان و مبارزین راه آزادی وانسانیت پرداختند و روانه‌ زندانشان کردند و جوخه‌های اعدام را برای اکثریتشان سازمان دادند و بقول خودشان عدل اسلامی را برقرار نمودند، در یک کلام امید و آرزوهای مردم وقیام کنندگان که آزادی و عدالت اجتماعی بود، برباد دادند وبه پهنای ایران سفره جهل و عقب ماندگی را گستراندند .
    رژیم در این گیرودار هنوز نتوانسته بود در کردستان نفوذ کند و این سنگر مهم آزادی را فتح نماید و فضای حاکم بر کردستان برایشان قابل تحمل نبود و از روز اول در صدد بودند جاپایی را در آنجا دست و پا کنند و توسط عوامل محلی فضا و جو بوجود آمده در کردستان را مسموم کنند، از جواب دادن به خواست مردم طفره می رفتند و امروز و فردا می کردند .از کردستان وحشت داشتند و متوجه بودند این سنگر بشیوه سهل و ساده فتح شدنی نیست و عاقبت در 28 مرداد1358و در این روز شوم خمینی فرمان جهاد علیه ملت کرد را صادر کرد و متعاقب بنی صدر رئیس جمهور وقت به نیروهای مسلح دستور داد که تا سوکوب قطعی مردم کردستان ، بند پوتین هایشان را در نیاورند ، خمینی آزادی و دمکراسی برقرار شده در کردستان را غائله مینامید و قوای مسلح را برای از بین بردن آن به کردستا ن گسیل داشت واز احساسات مذهبی مرد م در سایر نقاط ایران برای رسیدن به این هدف بهره برداری میکرد، از کردستان و مردم این دیار تصویری زننده ای که در واقع تصویرنما و برازنده خودشان بود، به مردم ایران داده بودند گویا در کردستان جلو پای عروس پاسدار سرمی برند و از این نوع اراجیف آنچه در توان داشتند دریغ نورزیدند ،و به حمله اشان به کردستان و کشت و کشتاری که مرتکب شدند به حساب جهاد علیه کفار بخورد مردم متوهم می دادند که تحت تأثیر این نوع تبلیغات بودند .
    غافل از آن بودند که در مقابل مردمی قرار گرفته اند که سر سازش ندارند و تسلیم ناپذیرند، تشنه آزادیند و جویای عدالت هستند، از پای نخواهند نشست و بمقاومت و مقابله خواهند پرداخت. اکنون بیش از سی سال از این فرمان ددمنشانه‌ میگذرد، همه‌ سران و کارگزاران رژیم در تمام‌ فرازونشیبهای این سه‌ دهه‌ برای به‌ کرسی نشاندن این جهاد جنون و جنایت ذره‌ای غافل نمانده‌اند، اما هنوز که‌ هنوز است این فرمان و این دستور، به‌ قراری که‌ می‌بایست هفتاد و دو ساعت طول بکشد، به‌ حسرت بزرگی برای کل نظام تبدیل شده‌ است و سرشان به‌ سنگ مقاومت و تسلیم‌ناپذیری این مردم جویای آزادی خورده‌ است.
    آری هنوز زنجیره‌ سرکوب و جنایت ادامه‌ دارد، هنوز مجریان و سرکوبگران این اوامر دارند جنایت می آفرینند. اما با وجود همه‌ این تلاشهای سرکوبگرانه‌ نتوانسته‌اند نور امید به‌ رهایی در میان مردم را خاموش سازند، نتوانسته‌اند مردم را از مبارزه‌ بازدارند و نابودی جنبش انقلابی این ملت بپاخاسته برایشان به امر محال تبدیل شده است. خمینی این آرزو را به گور برد و بنی صدر هم از توجیهه دستورش در مانده و عاجز است و گاهأ هم برای حقانیت بخشیدن به دستورش به سفسطه بازی و وراجی می افتد .
    در این میان مردم بپاخاسته کردستان که از دیر زمان در انتظار چنین روزی بودند و برای رسیدن به آن ، بهای انسانی زیادی را پرداخت کرده بوند، مشکل بود سهل و ساده این دستاورد مهم را از دست بدهند و دشمنان رنگارنگ بتوانند با شگرد و ترفندهای متفاوت آنرا بربایند. کردستان به سرزمینی آزاد وقلعه ای مستحکم و تسخیر ناپذیر در مقابل ستمگران و وارثان جهل و نادانی تبدیل شده بود ، دشمنان آزادی و دمکراسی در داخل و خارج کردستان از طریق فریب و حیله و تبلیغات علیه انقلابیون و مبارزین ، نتوانستند مردم را به زانو در آورند ، از هیچ توطئه و دشمن ورزی علیه این وضع دریغ نورزیدند .در سنگر مکتب قرآن قایم شدند و تلاش نمودند علیه آزادیخواهان و نیروهای چپ و سوسیالیست که سردمدار قافله آزادی بودند ، به تحریکات مذهبی بپردازند ، مرتجعین محلی را بکار گرفتند و سعی داشتند در تقابل با جریانات و تشکلهای انقلابی ، تشکلهای ارتجاعی از نوع مکتب قرآن و شورای عشایری را بوجود آوردند، مزاحمت اینها در مقابل اراده و عزم توده های بپاخاسته کارائی آنچنانی برایشان در بر نداشت، اینبار چاره را در سرکوب و زهر چشم گرفتن دیدند .
    ضمن حمله نظامی که بشیوه وحشیانه به کردستان وبمباران شهرها و روستاها صورت گرفت ، خلخالی دیوانه و جانی را به کردستان فرستادند که در بیدادگاهای چند دقیقه ای جمع زیادی از رزمندگان و انقلابیون کردستان را به مرگ محکوم نمود و آنهارابه جوخه های اعدام سپرد . در میان این جانباختگان کسانی بودند که اساسأ فعالیت سیاسی نداشتند و حتی اجازه دفاع از خود را به آنها ندادند .
    مردم روستاهای قارنا و قلاتان را در جلو چشم مردم و خانواده هایشان به خاک و خون کشیدند و جنایت دیگری را به دیگر جنایتشان افزودند . تبعید خانواده پیشمرگان به نقاط دور و ناامن کردن شهرها و روستاها هم ، رژیم را از این به اصطلاح غائله نجات نداد و مردم بیش از پیش مقاومت می کردند وبه احزاب و جریانات سیاسی که ناچار به مقاومت مسلحانه شده بودند ، کمک می کردند و آنهارا مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دادند . دسته دسته جوانان به صفوف احزاب دخیل در جنبش انقلابی خود می پیوستند و پیشمرگ می شدند .
    رژیم با کردار ستمگرانه خود کردستان را میلتاریزه کرد و در هر کوه و برزنی پایگاهی نظامی برپا نمود ، حکومت نظامی برقرار نمود و از هیچ جنایتی رویگردان نبودند .
    از این تاریخ جنبش انقلابی مردم کردستان که بر اساس زمینه های واقعی بنیاد نهاد شده بود، در میان اقشار و طبقات مردم در کردستان ریشه دوانید و به همه جا سرایت نمود و توسعه یافت . مبارزات کارگران کوره پزخانه ها برای بدست آوردن خواستهایشان و بمیدان آمدن زنان علیه نابرابری و ستم جنسی و مبارزه علیه تسلیح اجباری درسطح روستاها، به اتکا به این جنبش در سطح کردستان توسعه پیدا کردند ودر نهایت آمیخته ای از مبارزه توده ای و مسلحانه به پایه های محکم این جنبش تبدیل شدند .
    بیش از 30 سال از این تاریخ می گذرد و مردم مبارز کردستان علیرغم متحمل شدن تلفات بسیار سنگین و مشقات زندگی و فقر و فلاکت دامنگیر شان، کماکان به امر مبارزه ادامه می دهند و هیچگاه تسلیم زورگوئیهای رژیم اسلامی نشده اند و کماکان پرچم آزادی را برافراشته نگاه داشته اند . تجارب گرانبهای را در امر مبارزه کسب کرده اند و بیش از هر زمانی نسبت به احقاق حقوق خود آگاهتر و مصمم ترند . نقش و کار آگاهگرانه روشنفکران و شاعران و ادیبان در سطح جامعه برجسته است و تأثیر بسیار مثبت بر جو و فضای سیاسی کردستان دارند .
    جا دارد بدین مناسبت یاد و خاطره تمامی زنان و مردانی که در طول این سالها جان خودرا برای امر آزادی و در راه بدست آوردن عدالت اجتماعی ، فدا کرده اند گرامی بداریم و ادامه دهندگان راهشان باشیم .
    زنده باد جنبش انقلابی مردم کردستان
    نابود با حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی . 12.08.2011
    ‌ • نویسنده:یحیی دونداری

    لایک

  11. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    یاننامه دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران در سی‎امین سالروز صدور فتوای خمینی علیه مردم کردستان
    2009-08-18
    027-05-1388

    هموطنان گرامی!
    مردم مبارز و آزادیخواه کردستان!
    مجامع و محافل انسان‎دوست!
    ملت کرد و حزب پیشرو آن، حزب دمکرات کردستان ایران که در مبارزه‎ علیه رژیم پادشاهی گذشته‎ای طولانی و تابناک دارد و جهت پیشبرد این مبارزه، قربانی‎های گرانبهای بسیاری نثار کرده است، در جریان انقلاب ملتهای ایران نیز بسیار فعالانه در صف مقدم این مبارزه‎ی قهرمانانه، برای روی‎ کارآمدن رژیمی دمکرات که در آن مردم سرتاسر ایران به آزادی و دموکراسی و ملت کرد نیز به حق مشروع خویش دست یابد، تلاش بسیار نمود تا اینکه سرانجام رژیم ضدخلقی و آزادی‎ستیز محمد رضاشاه در 22 بهمن‎ماه 1357 سقوط کرد و طومار رژیم شاهنشاهی در ایران برچیده شد.
    در فردای پیروزی این قیام شکوهمند، ملت کرد امیدوار بود که به حقوق مشروع خویش دست یابد اما رژیم تازه بر مسند قدرت تکیه‎زده‎ی جمهوری اسلامی، به توطئه‎چینی علیه این ملت حق‎طلب اقدام نمود، ابتدا در نوروز 1358 در شهر سنندج، جنگی خونین را بر مردم این شهر تحمیل کرد که طی آن صدها نفر از مردم این شهر مقاوم در خون خویش غلتیدند و همچنین دیری نپایید که در 31 فروردین‎ماه همان سال جنگ نقده را بر افروخت.
    حزب دمکرات با اعزام چندین هیأت به تهران و گفتگو با مقامات وقت تهران، از خمینی گرفته تا بازرگان و بنی‎صدر و … غیره، بسیار تلاش کرد تا به طریق مسالمت‎جویانه و به دور از هر نوع جنگ و گریزی، مطالبات ملت کرد را به اطلاع مقامات برساند. حزب به امید چاره‎یابی این مشکل کوشش فراوانی مبذول داشت اما متأسفانه رژیم به جای اهتمام دادن و برداشتن گام‎های عملی جهت تأمین مطالبات مشروع و عادلانه‎ی مردم کردستان بر طبل جنگ کوبید و در روز 28 مرداد سال 1358، خمینی با صدور فرمان جهاد علیه ملت کرد و مباح اعلام کردن جان و مال فرزندان این ملت حق‎طلب و آزادیخواه، جنگی ناخواسته و نابرابر را بر ملت کرد تحمیل نمود که تا به امروز نیز به صورتهای مختلف ادامه دارد. خمینی طی فرمانش که به بهانه‎ جنگ در پاوه، اما در حقیقت علیه تمامی مردم کردستان صادر کرد به نیروهای مسلح و پیروان خویش امر کرده بود که به سوی کردستان راهی شوند. در این فرمان سرکوب ملت کرد را تکلیف شرعی و مهمتر از نماز و روزه شمرده بود و همچنین حزب دمکرات کردستان ایران، حزب مبارز راه حق و آزادیهای مردم کردستان را منحل اعلام کرد. در چارچوب این فرمان ظالمانه بود که نیروهای مجهز و تسلیح‎شده‎ی رژیم و مقلدان ساده‎لوح و متعصب خمینی به مردم بی‎دفاع و حق‎طلب کردستان حمله کردند. نیروهای مزدور رژیم تحت فرماندهی چمران به همراه قاضی القضاتی همچون خالخالی اقدام به قتل‎عام مردم کردستان نمودند و از هیچ عمل سبعانه‎ای دوری نکردند.
    در چارچوب این فرمان، صدها جوان بی‎گناه کرد در پی محاکمات چند دقیقه‎ای خالخالی اعدام گردیدند. توجیه خالخالی برای این اقدام غیر انسانی این بود که ما شما را اعدام می‎نماییم اگر بی‎گناه بودید به بهشت می‎روید و در غیر این صورت به سزای اعمال خویش رسیده‎اید.
    مردم مباز کردستان !
    در فضای آنچنانی حاکم بر کردستان، مردم کردستان و نیروهای مبارز‎اش یا می‎بایست تن به این ژنوساید دهشتناک می‎دادند یا تصمیم به مقاومت در برابر آن بگیرند که خوشبختانه مردم دلیر و شجاع کردستان به رهبری نیروهای سیاسی پیش از همه، حزب دمکرات کردستان ایران، راه دوم، یعنی راه مقابله را برگزیدند. حزب دمکرات طی اطلاعیه‎ای با مخاطب قرار دادن افکار عمومی ایران و کردستان، ضمن تبیین اهداف این فرمان اعلام کرد که در برابر این یورش ضد انسانی و سبعانه که با هدف قلع‎وقمع مردم کردستان صورت گرفته است، نه تنها تسلیم نخواهد شد بلکه اقدام به مقابله و مبارزه‎ی شجاعانه خواهد کرد و بدین شیوه جنگ دفاعی در برابر نیروی مهاجم آغاز گشت.
    پس از سه ماه جنگ و مقاومت دلیرانه‎ی نیروهای پیشمرگ و واردآوردن دهها ضربه بر پیکر نیروهای جنایتکار بی اراده‎ی رژیم که در فرهنگ مبارزاتی مردم کردستان به جنگ سه ماه شهرت یافته است، و نیز با از هم پاشیدگی شیرازه‎ی نیروهای دشمن خمینی در ظاهر برای صلح با مردم کردستان و در واقع جهت بازسازی نیروها و محاصره‎ی نیروهای پیشمرگ کردستان، پیام 26 آبانماه را برای مردم کردستان ارسال نمود. در این پیام به این نکته اشاره شده بود که دشمنان و بدخواهان او را بد توجیه کرده‎اند و وی آماده است که از راه گفتگو مسئله‎ی کردستان را چاره‎یابی نماید.
    ‎ حزب دمکرات به همراه نیروهای سیاسی دیگر کردستان آمادگی خویش را برای مذاکره و چاره‎یابی مسالمت‎آمیز حقوق مردم کردستان اعلام کردند. در حقیقت، روز 26 آبانماه، روز پیروزی مقاومت قهرمانه مردم و اعتراف مستقیم رژیم به شکست نیروهایش بود. بدین علت اگر 28 مرداد روز یورش ارتجاع علیه مردم کردستان، روز مهم و نقطه آغازین مبارزه‎ی دفاعی مردم کردستان است، روز 26 آبانماه نیز روز به زانو درآمدن نیروهای رژیم و پیروزی این مبارزات است و بدین سبب در تاریخ مبارزات حق‎طلبانه‎ی ملت ما به عنوان روزی مهم محسوب می‎گردد.
    مردم حق‎طلب و آزادیخواه کردستان !
    28 مردادماه امسال، سی‎سال از صدور فرمان جهاد خمینی علیه مردم کردستان می‎گذرد. طی این 30 سال ملت ما در مبارزه‎ای دفاعی و مشروع، مجموعه تجارب گرانبهایی در راه پیشبرد مبارزه اندوخته است. مبارزه و تجاربی که به بهای شهادت دهها هزار تن از مردم کردستان، زندانی‎‎شدن و آوارگی هزاران فرزند نستوه دیگر این ملت تمام شده است. زندانیانی که در معرض انواع و اقسام شکنجه‎های جسمی و روانی قرار گرفته‎اند و حتی پس از اتمام دوران محکومیت تحمیلی بر آنان و رهاییشان آثار و عواقب این شکنجه‎های جسمی و روانی همچنان جاری است، دهها هزار تن از مردم کردستان زادگاه و میهن خویش را ترک کرده و به دور از اقوام و بستگانشان در غربت و در نهایت بی‎امکاناتی، اما در نهایت سربلندی زندگی می‎کنند، بخشی از بهای این تجارب بوده است. اما همچنانکه رهبر جاویدمان دکتر قاسملو فرموده است ملتی که خواستار آزادی باشد باید بهای آن آزادی را نیز بپردازد. ملت کرد فداکارانه و مشتاقانه، بهای این آزادی را پرداخته و آماده است در راه تحقق حقوق و آزادیهایش، بیش از این نیز هزینه دهد.
    اگر در 28 مرداد 1358، نیروهای مبارز کرد در راه دفاع از وطن اقدام به دفاع مسلحانه نمودند و در آن عرصه چابک‎سواری و شایستگی خویش را در سایه‎ی پشتیبانی توده‎های مردم کردستان نشان دادند و دهها تجربه‎ی شجاعت و شایستگی را ثیت کردند، طی 5 سال گذشته نیز در سالروز شهادت دکتر قاسملو در پاسخ به فراخوان حزب دمکرات، مردم کردستان با تعطیلی مغازه‎ها و بازار و با خاموشی چراغهای منازلشان و ابراز دهها شیوه‎ی دیگر ابراز انزجار از رژیم همچون اعتراضات معلمان، کاسبکاران مناطق مرزی و … غیره، متدهای دیگری از مبارزه را آغاز کرده و در این عرصه نیز پیشگام و فعال هستند و شماربیشتری از مردم در این مبارزه شرکت کرده‎اند.
    رژیم جمهوری اسلامی که در شکستن اراده‎ی مردم کردستان ضعیف و درمانده است، هر روز با اختصاص هزینه‎های بیشتر و توطئه‎های جدیدی در صدد تضعیف و ریشه‎کنی مبارزه مردم کردستان است، اما خوشبختانه به علت هوشیاری توده‎های مردم کردستان، توطئه‎های پی‎درپی رژیم خنثی و با شکست روبه‎رو شده‎اند.
    توده‎های شرافتمند و حق‎طلب کردستان !
    اگر 30 سال قبل، تنها مردم کردستان ماهیت این رژیم را شناخته و علیه آن مبارزه می‎کردند، اکنون ماهیت ارتجاعی و ضدانسانی این رژیم نه تنها برای سرتاسر ایران، بلکه برای جامعه‎ی انسانی نیز عیان شده است.
    آخرین رویداد مهم قابل اشاره، انتخابات فرمایشی دوره‎ی دهم ریاست جمهوری در ایران بود که این انتخابات از سوی حزب دمکرات کردستان ایران به علت غیر دموکراتیک‎بودن و غیر عادلانه بودن آن، تحریم شد و تأکید گردید که رژیم مهره‎ی خود را برای به اصطلاح رئیس جمهوری تعیین کرده است و بدین علت شرکت در این انتخابات بی‎معنا خواهد بود.
    به دنبال دهمین نمایش انتخابات رئیس جمهوری که نزدیک به دو ماه پیش از این برگزار گردید، موجی از اعتراض و خشم انباشته شده‎ی توده‎های مردم به ستوه‎آمده فوران نمود و میلیون‎ها نفر از مردم علیه رژیم به خیابانها ریخته و فریاد نارضایتی و اعتراض خویش را به گوش تمامی جهان رساندند.
    هموطنان گرامی !
    اکنون 30 سال از روی‎کار بودن این رژیم قرون وسطایی و صدور فرمان جهاد علیه کرد و دهها توطئه دیگر علیه این ملت، خوشبختانه مبارزات مردم کردستان هم از نظر داخلی و هم از نظر بین‎المللی در حد چشمگیری پیشرفت داشته و سیمای واقعی رژیم جمهوری اسلامی نیز هر روز بیشتر از پیش در مقابل مردم ایران و جهان و محافل و مجامع بین‎‎المللی نمایان می‎گردد. رژیم به طور روزانه با بحرانهای مختلفی روبه‎رو می‎گردد و برای چاره‎یابی این همه بحران نیز تنها راهکاری که بدان متوسل شده است، سرکوب، کشتار، زندانی‎کردن و شکنجه‎ی وحشیانه‎ی مردم مبارزه و آزادیخواه است. این قبیل رفتار و رویکرد رژیم فی‎النفسه به وجود آورنده‎ی بزرگترین بحرانهاست، بدین علت ما در سی‎امین سالروز صدور این فرمان جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی ایران علیه ملت آزادیخواه کرد، تمامی اقدامات دیگر رژیم در رابطه با سرکوب آزادیخواهان را در سرتاسر ایران محکوم کرده و همدردی خویش را با خانواده‎های شهدای این رویداد بیان نموده و از مبارزه مردمی توده‎های مردم ایران به منظور دستیابی به آزادی، دموکراسی و حقوق ملی پشتیبانی می‎نماییم. ما مطمئن هستیم که خون به ناحق ریخته‎شده‎ی مبارزان کرد و رنج و محنت‎های هزاران فرزند مبارزهاش به هدر نخواهد رفت و سرانجام رژیم جمهوری اسلامی محکوم به فنا است.
    سرنگون باد رژیم سرکوبگر و ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران
    پیروز باد مبارزه‎ی آزادیخواهانه‎ی ملتهای ایران علیه ستم و دیکتاتوری
    حزب دمکرات کردستان ایران
    دفتر سیاسی
    27/5/1388 (19/8/2009)

    لایک

  12. : ڕۆژپڕێس / Rojpress
    2011-08-18

    محمدامین کمانگر: چند کلمه به مناسبت 28 مرداد 58 سالروز فرمان حمله خمینی به کردستان

    مردم انقلاب کردند تا با سرنگون کردن رژیم شاه به آزادی و برابری دست پیدا کنند. مردم ایران با قیام سال 57 کوشیدند که حقوق پایمال شده و حرمت انسانیشان را احیا کنند. مردم انقلاب کردند که یک زندگی شایسه انسان امروز را بسازند اما این مسئله بوقوع نپیوست. دولتهای غربی و آمریکا از گور برخاسته ای بنام خمینی را علم کردند تا در مقابل انقلاب، در مقابل آزادیخواهی و در مقابل آرمانهای انسانی این انقلاب قرار دهند.

    مردم انقلابی کردستان هم مانند کارگران و زحمتکشان سراسر کشور با آن قیام عظیم انسانی و در آن موقعیت انقلابی در تلاش برای تحقق همین خواستها در به ثمر رسانیدن انقلاب نقش ارزنده ای ایفا کردند وبا تمام قوا در این انقلاب و برای سرنگونی رژیم سلطنت شرکت کردند.

    مردم کردستان از همان روزهای اول انقلاب 57 رژیم اسلامی را اساسا به رسمیت نمی شناختند اگر در ایران نظام تازه بدوران رسیده اسلامی توسط گله های آخوند در مساجد و غیره توانسته بودند نیرویی را دور خود جمع کنند و توسط ارتش تازه اسلام شده و فاشیسم حزب الله شروع به سرکوب انقلابیون و نهاد های انقلابی کنند، در کردستان به یمن یک جنبش انقلابی، چپ و رادیکال این امکان را نداشتند وفضای کردستان عملاً فضای چپ بود و با طرحِ مشخصِ خواستهایش عرصه را به جریان اسلامی خمینی و نمایندگانش تنگ کرده بود. در کردستان تحول نوینی که صدای انقلاب 57 را نمایندگی می کرد در راه بود که هر روز با شعارها و خواسته هایش انقلابی تر و رادیکالتر می شد به حرکت خود ادامه می داد. شعار آزادی برابری سر لوحۀ همه تراکتها و همه اعتراضات شده بود.شعار های دیگر مانند کار برای کارگر، زمین برای برزگر،آزادی برای روشنفکر، کارگر، برزگر، روشنفکر اتحاد اتحاد و پیوندتان مبارک در تمام تظاهراتها و میتینگ ها طنین انداز بود. در همان اوائل انقلاب این شعارهای مردم کردستان بخصوص مردمِ شهرسنندج بود. این شعارها وسیعاٌ توده گیر بود و صف کارگران و زحمتکشان و جریانات و سازمانهای چپ و رادیکال را از صف یک جریان حاشیه ای و منزوی مذهبی جدا می کرد. این شعارها بر خاسته از آمال و آرزوهای مردم کردستان بود که در صفوف تظاهراتهای دهها هزار نفره مردم مداوما تکرار می شد. این فضای رادیکال، توانست بسرعت شهر و روستا را بهم پیوند دهد. جامعه بشدت آبستن تغییر بود. شرایط و موقعیت تاریخی مهمی برای تحولی عظیم پیش آمده بود که کارگران و زحمتکشان کردستان بخصوص کشاورزان علیه ملاکین در آن احساس قدرت می کردند. کردستان در واقع مرکز انقلاب و سنگر انقلاب ایران شده بود. بسیاری از رهبران سازمانها و احزاب و هم چنین شخصیتهای چپ و کمونیست به کردستان می آمدند تا در تقویت اهداف و آرزوهای واقعی انقلاب نقش خود را ایفا کنند. از مقطع 22 بهمن 57 تا 28 مرداد 58 کردستان عملا به کانون ادامه انقلاب در ایران تبدیل شده بود.

    نظام اسلامی از وحشت ادامه انقلاب 57 در کردستان به هراس افتاده بود و تاب تحمل دیدن چنین وضعی را نداشت. خمینی جنایتکار برای باز پس گرفتن این دستاوردها با این بیان سرکوبگرانه علیه آرزوهای انقلاب مردم فرمان حمله به کردستان را در روز 27 مرداد 58 صادر کرد. او در بخشی از پیامش چنین گفت:

    “از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند من دستور بدهم سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند.من از آنان تشکر می کنم وبه دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می کنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مسلح تا 24 ساعت دیگر بسوی پاوه حرکت نشود من همه را مسئول می دانم” .

    بعد از ظهر همان روز 27 مرداد در شهر قم نمایندگان مجلس خبرگان به دیدن او می روند و او در سخن رانی اش در حضور آنان مردم کردستان را اشرار، فاسد، خرابکار می خواند و چنین می گوید:

    ” مرزها را آزاد کردند، قلمها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال اینکه آنها یک مردمی هستند، اینها خراب کارند، دیگر با این اشخاص نمی شود با ملایمت رفتار کرد. اینها یک جمعیت خرابکارند، یک جمعیت فاسد هستند، اینها را ما نمی توانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان می خواهد بکنند. حالا هم اعتراض کرده اند که خود شماها دارید این کارهارا می کنید. نظیر آنها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند. خودشان ایجاد غائله می کنند بعد گردن مردم می گذارند. یک چنین مردمی هستند، با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار می کنیم”.

    این سخنرانی در ساعت 8 شب از رادیو و تلویزیون رژیم اسلامی پخش شد و صبح روز 28 مرداد روزنامه های دولتی آنرا به چاپ رساندند.

    در همان روز سپاهیان اسلام از قبیل مجاهدین انقلاب اسلامی، فدایان امام یا کفن پوشان، دانشجویان خط امام، سیاهجامگان، اوباشان و قداره بندان همراه ارتش و ژندارمری تازه اسلامی شده، بسوی کردستان سرازیر شدند. ستونهای ارتش وسپاه گسیل شد و با هر امکانی که داشتند از زمین و هوا به مردم حمله کردند تا انقلاب را سرکوب کنند و خلخالی جلاد هم از طرف خمینی بعنوان حاکم شرع اختیار تام را گرفته و برای قصابی کردن مردم کردستان راهی این دیار شد واز جنوب تا شمال کردستان شروع به اعدام های دسته جمعی شریفترین انسانها کرد. ماه مرداد یاد آور این تهاجم وحشیانه علیه مردم کردستان و علیه انقلاب مردم در سراسر کشور است. رژیمی که طی 32 دو سال از موجودیتش فقط با زور کشتار و گرفتن جان دهها هزار انسان تاکنون توانسته است سر پا بماند. اما انقلاب مردم ایران برای سرنگونی جنایتکارترین حکومت تاریخ معاصر بساط اوباشان حکومت اسلامی را برای همیشه به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد. زنده باد انقلاب.

    لایک

لێدوانێک بنووسە